نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

درد آن جاست که یادت برود چه کار میکردی که هرلحظه دلت خوش بود، خنده هایت از ته دل بود، دلت اینقدر آشوب نبود و ذهن مواجت ساحلی امنش جایگاهت بود. نگاه میکنی و میبینی آنقدر ذهنت درگیر شده که درست میان اقیانوس افکار و ایده هایت زانو زده ای، امواج خروشان تو را هرلحظه دربر میگیرند و هرثانیه بیم غرق شدنت هست. زندگی یکهو سخت میگیرد، یک دفعه همه چیز در هم پیچ میخورد، پیچک تنهایی ناگهان دور و بر دست و پایت را میگیرد و ناتوانت میکند. اما شاید برای آدمی که به امید اعتیاد دارد،  به بهبودوضعیت همیشه نگاه میکند روزی برسد که بنشیند و بعد از یک دل سیر خنده های از ته دل زیر لب زمزمه کند "من اما هیچ وقت فراموشم نمیشود روزهایی گذشت که خواستم فراموش کنم شادی را و اما غم نتوانست کاری از پیش ببرد." اینطور آدم به خودش می بالد...

موافقین ۱ مخالفین ۰ 15/11/20
notenevis ...

نظرات  (۲)

20 November 15 ، 10:18 پسر خوشحال
جقدر سخته حرفهات جمع شه و یه شنونده نداشته باشی
20 November 15 ، 10:39 زهرا فاطمی
سلام
فکر کنم خوندن یک کتاب رو دوست داشته باشین. با یک ترجممه فایل پی دی افش هست. منتهی ترجمه برزگر بهتر است که باید خریداری بشه. اسم کتاب: نیروی حال. مسعود برزگر.. اونی که پی دی افش هست قدرت حال هست از غرال رمضانی..
همچین یک جورایی جواب پست ها و دغدغه های شماست..
پاسخ:
اوهوم.مرسی از پیشنهاد :) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی