نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

ره رستگاری

Wednesday, 25 October 2017، 11:20 AM

حرفت در دهانت ماسیده است، نوک زبانت هست تمام آن حرف هایی که باید بزنی و اما به خاطر خیلی چیزها، مصلحت اندیشی ها ، محافظه کاری ها درونت ته نشین شده همه چیز ... آی از احتیاط...امان از احتیاطی که تمام آن چه که باید میگفتی درونت رسوب کرد، اه از ترسی که به جانت افتاد و نتوانستی هیچ بگویی...آخ از ترسی که به جانت افتاد و ک مکم داستان زندگیت را تبدیل به یک محرمانه کرد در صندوقچه دلت ... کم کم پرحرف ترین آدم روی زمین هم که بوده باشی، میشوی انسانی آرام که نه دیگر از موفقیت هایش چیزی میگویئ و نه از شکست هایش چندان می نالد...فقط گام برمیداری در مسیر، بی توجه به هر آنچه که دیگران میخواهند ببینند، میبینند، درباره اش حرف میزنند و قضاوت میکنند...مهم آن است که تو چه میخواهی، تو چه باید بکنی و تو در زندگی قرار است کجای زندگیت باشی...انگار میشوی موجی متلاطم از درون و آرامشی عظیم از بیرون که به ساحل رسیدنش را هم درونش جشن میگیرد...این ها همه از نرسیدن های پشت سرهم است، از ترس گفتن ها  ونرسیدن  ها و نشدن های بعدش است... شاید که راه رستگاری هم همین باشد که زندگیت را جعبه ای نگاه داری مرموز که از درون آن هراز گاهی به خواست خودت برگی رو کنی و به بقیه نشان بدهی در سکوت ... شاید هم ره رستگاری همین باشد که موفقیت هایت را نشان بدهی و از آن ها هیچ وقت، هیچ جا حرفی به میان نیاوری...کسی چه میداند ره کدام است و بیراه کدام؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ 17/10/25
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی