نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

آدم ها تا وقتی که یک چیز را ندارند برایش له له میزنند، قلبشان را تیکه و پاره میکنند، اصلا تمام وجودشان همان نداشته را طلب میکند  اما گاهی به محض آن که بدستش می آورند یا در یک قدمی آن هستند انگار پشیمان شوند، انگار آنقدر دودل بشوند که رهایش کنند و بدو بدو درون لاک تنهاییشان برگردند...آدم ها گاهی همه چیز را در خیالاتشان دوست دارند که نه در واقعیت ...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 17:57
notenevis ...

انگار از درونت فروپاشیده باشی، درونت زمین لرزه ای همه وجودت را نابود کرده باشد و دوباره از نو خودت را ساخته باشی...گاهی در زندگی همین است، همه چیز را پذیرفته ای، ویران شدن را ، نابودی را، اما دوباره جوانه میزنی، بهار میشوی و اما این بهار هیچ وقت دیگر مثل بهار قبل نمیشود، گاهی بهارترین بهار میشود و گاهی از زمستان چندان فاصله نگرفته ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 12:01
notenevis ...

دل مستقل ترین عضو بدن است که خودش با اختیار خودش میرود و تنگ میشود، خودش به اختیار خودش بهانه گیر میشود و با عقل و منطق و احساست هم گاهی بیگانه میشود...گاهی با خودم فکر میکنم چطور میشود دل را برای یک بار هم که شده برای مدتی قانع و راضیش کرد تا اینقدر مستقل نباشد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 11:59
notenevis ...

کسانی در زندگی هستند که از تو نمیپرسند خوبی، بدی ، ناراحتی یا حست در لحظه چیست، خودشان به خودی خود میدانند همه چیز را ...کنارت می نشینند، دستت را در دستانشان میگیرند، زیرگوشت یواش میگویند از چه میترسی؟ من که هستم! نگران نباش و این مفهومش همان خوشبختیست!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 11:57
notenevis ...

اندکی مکث لازم است...اندکی زمان برای قضاوت کردن ها، برای عصبانی شدن ها، دلخور شدن ها و عکس العمل نشان دادن ها...میدانی؟ اندکی صبوری لازم است برای نتیجه گیری هایی که گاهی آنقدر زود میشود که همه چیز را به هم میریزد...اندکی دیرباور باشیم، اندکی دیرتر خسته شویم، اندکی دیرتر حتی عاشق شویم...من از این زود بودن ها میترسم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 11:54
notenevis ...

میدانی؟ مسایل را باید درون خودت حل کنی، نه محو کرد و نه حذف که باید حلش کرد...گاهی حل کردنش مثل حل کردن نبات درون فنجان چای است، صدای خرچ خرچ استخوانت را حتی ممکن است مثل صدای خرچ خرچ نبات بشنوی، اما دست آخر حل میشود همه چیز...دست آخر کنار می آیی و زندگیت پس از حل شدن همه چیز شیرین میشود...مسایل زندگی نه باید ته نشین بشوند و نه آنقدر محو بشوند که درون مه دست آخر گم بشوی و پیدا شدنت محال بشود...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 19 August 16 ، 11:51
notenevis ...

مهم اون نیست که بدونی از زندگیت چی میخوای که گاهی اتفاقا مهمه بدونی از زندگیت چه چیزایی نمیخوای و بتونی ذهنت رو از اون چیزایی که توی زندگیت نمیخوای آزاد کنی و واسه داشتن خواسته هات تلاش!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 17 August 16 ، 06:45
notenevis ...

دوباره شب که میرسد، پر از ستاره میشوم
دوباره واژه های خیس، پر از ترانه میشوم
دوباره باد میبرد،مرا 
به لانه ی فرشتگان 
میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان
دوباره ماه میشوم، دوباره باغ میشوم
مهتاب اگر نشد، نشد!
خودم چراغ میشوم...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 08 August 16 ، 16:12
notenevis ...

خاطرات نقش مهمی در روابط انسانی و عواطفشون نسبت به هم داره به نظرم. اینجوری که گاهی بعضی آدمایی که حتی کنارشون ممکنه خاطرات خیلی تلخی هم داشتی به عنوان عزیزترین آدمای زندگیت هم داریشون چون از هر صدتا خاطره ممکنه ده تاش خیلی تلخ بوده باشن و مابقی اونقدر شیرین بودن که تلخی اون بقیه رو اصلا به چشمت نیارنشون... واسه همین هست که استدلالم واسه دوس داشتن خیلی از آدمایی که در حقم خیلی هم گاهی اتفاقا بدذاتی یا بدی کردن اینه که خاطرات خوبم اونقدری هست که ازشون کینه ای به دل نگیرم... گاهی اما در جواب رفتارهایی آدم میبینه که کینه به دل نمیگیره، خاطرات تلخ رو هم خط میزنه اما پاش رو روی تموم خاطرات خوب میذاره و فقط دور میشه.... فقط دور میشه و فکر میکنه اصلا از اول نه رفاقتی بود و نه دوستی و نه همچین آدم های نمک نشناسی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 08 August 16 ، 15:48
notenevis ...

شجاعت روبرو شدن با ترس های زندگی از اون دست شجاعتایی هست که دل نترسی میخواد. گاهی آدم تا دمِ رسیدن میره و فقط کافیه یه دست دراز کنه تا رویاشو بقاپه و دیگه رویا و خیال نباشه، اما این میون اینقدر ترسیده و اینقدر نتونسته با رویاش اول توی واقعیت روبرو بشه که ممکنه همونجا واسه همیشه از دستش بده...گاهی باید رویاهای بزرگتو به خودت یادآوری کنی و بابتشون وقت بذاری و بدونی اگه یه روز روبرو شدی باهاشون از دسشون ندی به راحتی....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 29 July 16 ، 05:48
notenevis ...