نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲۵ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


خیالم بوی تنت را میدهد،

طعم لب هایت را،

آرامش شانه هایت 

تا ابد از آن من خواهد بود

آغوشت را به رویم بگشا

بگذار تا در گهواره آغوشت

آرام گیرد قلب ناآرامم...


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 19 November 16 ، 21:11
notenevis ...

همیشه ته مانده هایی از بعضی دلخوری ها، بغض ها و ناراحتی آدم ها از هم درونشان ته نشین میشود، از همان حرف هایی که هیچ وقت بازگویش نمیکنند، همان حرف هایی که گاهی تمام استخوان های وجودشان را در هم شکست و اما صدایشان در نیامد، همان زخم هایی که به قلب هم زدند و درون یکیشان ته نشین شد...همیشه ته مانده هایی از خاطراتی دور در ذهن یکی می ماند و گاهی دلتنگی تمام وجودشان را میگیرد... همیشه یکی بیشتر آزار دیده و  آنقدر به تظاهر به بخشیدن هم کرده اند که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده اما این میان یک وقت، یک زمانی دلی شکسته، قلبی تا پای ایستادن رفته، یکی زمانی نفسش بند آمده و به زندگی برگشته... این میان همانی که با تمام وجودش برای دیگری بوده، همانی که تا پای مرگ رفته وجدانش راحت تر است اما امان از آنی که بازی کرده، احساس وسط نگذاشته و قلبی شکسته... عذاب وجدانش تا آخر عمرش با او خواهد بود... او دیگر هرگز خوب نخواهد شد، حتی شبی خواب آرام نخواهد داشت، چرا که کسی را از دست داده که به خیال خودش فکر میکرده بهتر از او را بدست می آورده است...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 19 November 16 ، 21:09
notenevis ...

دورتا دور وجودت را گاهی هاله ای از ابرهای غمگین تنهایی فرا میگیرد، ابرهای سیاه و سنگین که تا باران نشوند غمشان فرو نمیریزد... فصل وجودت سراسر زمستانی میشود غمگین و یخبندان قلبت را هیچ گرمایی آب نمیکند..دست دلت را میگیری و خودت را زیر انبود از هجمه های تنهایی پنهان میکنی و با سکوتت فریاد میزنی تف به جغرافیای تنهایی...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 17 November 16 ، 21:13
notenevis ...

آدم هایی که به تو نزدیکند همیشه شریک شادی و غمت هستند وگرنه هنگام شادی همه بلدند کنارت باشند... اما آن چه مهم است آن است که همیشه آخر داستان خوب خواهد بود،  اگر اکنون خوب نیست پس هنوز آخرش نیست...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 17 November 16 ، 21:08
notenevis ...

تاریکخانه ایست ذهن... تاریکخانه ای که پراست از آدم ها، خاطره ها، گذشته ها و روابطی که گاهی فراموش میشوند، گاهی کمرنگ و گاهی آنقدر تکرار میشوند که فراموش ناشدنی بشوند..درست مثل انباری که همه چیز در آن وجود دارد، خاک میخورد، مستعمل میشود و گاهی هم بیرون میریزیشان... کاش اما میان این همه انبار خاطرات، در تاریکی ذهن دیگری شخصی اضافه نباشیم، سربار نباشیم و همانقدر که بها به ما داده میشود تا خاک رابطه در حلقمان فرو نرود، بها بدهیم ذر ذهنمان... 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 17 November 16 ، 21:05
notenevis ...

آدم ها بزرگ میشوند، بزرگتر و بزرگتر و این میان پوست کلفت تر میشوند هربار که زمین میخورند و بلند شدن را تجربه میکنند، هربار که سختی ها، دغدغه های ریز و درشتش بیشتر میشوند و گاهی بنابر مصلحت تنها پنهان کردنش را خوب تمرین میکنند... آدم ها بزرگتر میشوند، پخته تر میشوند، این میان صبورتر میشوند و اما این میان چیزی هست که اگر از بین برود هیچ کدام از این بزرگ شدن ها به هیچ دردی نمیخورد و آن هم امید است... امید... این امیدِ لامروت که به کجا ها که آدمی را نمی برد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 17 November 16 ، 20:59
notenevis ...

یه زمانی فکر نمیکردم دلتنگی هیچ وقت بتونه مغزم رو حتی برای لحظاتی فلج کنه، نه که هیچ وقت دلتنگ نشده باشم... نه... اما همیشه یه جوری تهش سرمو گرم کردم که زیاد اذیتم نکنه اما باید اعتراف کنم که برای اولین بار از شدت دلتنگی برای چنتا از عزیزترین های  زندگیم به خصوص اون دوتا عضو تازه اضافه شده به جمع خانوادگیمون اونقدر تنگ شده که دقیقا نیم ساعت ذهنم فلج شده بود و فقط بغض کرده بودم و حس استیصال داشتم.. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 15 November 16 ، 18:07
notenevis ...

تو آن شعر عاشقانه ای

 که در نبودت

به آن پناه می برم،

همانی که بیت بیت وجودش

غزلیست زیبا که بر لبان هر

عاشق خوش الحانی جاریست،

همانی که چشم هایش دریچه ایست

به سوی آرامشی هستی بخش،

تو چون روح دمیده عیسی 

جاری در قلبم هستی که

هر نبض وجودم به خاطر

تو می تپد...



۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 14 November 16 ، 10:35
notenevis ...

عشقت درست شبیه بارانیست

که اولْ بار بر سر کویری خشک

و بی آب و علف بزند، چنان که

از معجزه اش از دل کویر هم

علف سر در آورد... 

عشقت طراوتیست در قلبم،

چنان که از شبنمش تمام وجودم

پر از تازگی شده است...

عشقت درست شبیه لطافت هوا

بعد از اولین باران بهاریست...

عشقت همه باران رحمت است، 

بر سرم ببار...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 14 November 16 ، 10:09
notenevis ...

به حضور نشونه هایی که سر راه زندگی ما قرار گرفتن بی تفاوت شدیم درحالی که شاید فقط یکی از این نشونه ها واسه بیدار کردن ما کافی باشه که بفهمیم هرچی تا حالا بوده فقط یه خواب بوده و تازه همه چی شروع شده...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ 13 November 16 ، 13:16
notenevis ...