نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۳۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

سکوت آدم‌ها همیش دو معنی دارد، یا مساله آنقدر بی ارزش است که طرفین ترجیح می‌دهند به خاطرش سکوت کنند و یا معنایش آنقدر عمیق است که غرق آن  چنان می‌شوند که فرصت حرف زدن را از هم دریغ می‌کنند. من می‌گویم سکوت اما از آزار روحی روانی هم بدتر است، حرف بزنید، دعوا کنید آنقدری که مساله حل بشود  ودرون ظرف زمان حل نشود که اگر شد آن‌وقت یک روز همین سکوت چون اتش زیرخاکستری دودمانتان را بر باد می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 August 17 ، 20:58
notenevis ...

استرس از تو یک آدم دیگرى مى سازد... استرس هاى کارى، تحصیلى ، استرس هایى که از محیط به تو وارد میشود و آن یکى دیگرى که از تو ساخته میشود نه تنها شکننده شده بلکه جسمش هم تحت تاثیر روحش قرار گرفته و روز به روز در حال تحلیل رفتن هست، بدون اون که خودت متوجهش باشى... کم کم یک روز میبینى که صداى جسمت آنقدر بلند شده که حسش میکنى تمام فشارهایى که تو را از درون و بیرون نابودت کرده... این روزها بیشترین تمرین زندگی را شاید دور کردن همین استرس ها و رها کردن همه چیز در قبال تلاش هایت شاید باشد که اگر شد، فبها و اگر نشد هم لبخندى به پهناى صورت به وجدان خودت بدهى که چیزى کم نگذاشته بودى. و اما نشد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 August 17 ، 17:04
notenevis ...

ما آدم‌ها اغلب منطقی فکر می‌کنیم، منطقی حرف می‌زنیم اما امان از وقت‌هایی که ظرف احساس لبریز شود، آنقدر معادلات زندگی را می‌تواند به هم ریزد که کاملا غیرمنطقی رفتار کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 August 17 ، 21:06
notenevis ...

بعد از گذشت سال ها از نوجوانی هنوز در حسرت عشقی افلاطونی مانده باشی... عشقی فراتر از آن چه در اوج نیاز جسمی و یکی شدن در آن...عشقی که به یکی شدن دو روح میرسد، آنقدری که طرفین با خودشان با یقین میرسند که کسی را پیدا نخواهند کرد که آنقدر بخواهندش، آنقدر  بشناسندش...عشقی که به دوست داشتنی ماندگار برسید، به مرور...آنقدری که از یک جا به بعد عشق بیشتر نمیشود اما آنقدر عمیق میشود که مثل دریا می ماند. دریایی که از جایی به بعد دورت را همه آب گرفته است اما با هرقدمی عمیق میشود دریا ..خاصیت عشق هم همین است، نهایتش میشود جایی که میرسد به آن جا که دیگر از غرق شدن هم نمیترسند طرفین و با خودشان فکر میکنند عشق به آن ها انرژی زایدالوصفی داده که در هم یکیشان کرده ... رویای عاشقانه ام همیشه همین بوده و امید دارم که روزی به واقعیت تبدیلش کنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 18 August 17 ، 21:42
notenevis ...

میدانی؟ آدمی یک بار در زندگیش با تمام وجود چیزی را میخواهد، برایش تمام تلاشش را میکند، اصلا زندگیش را میگذارد و آن وقت اگر نشد، اگر نرسید، تا مدت ها زندگیش طعم گس خرمالوی نارس میدهد...بی تفاوت میشود، دیگر نمیتواند باور کند رویایی را که تا سرحد جنون خواست و تلاش کرد و نشد که نشد...نرسید...آن وقت کوله بار تلاش هایش را روی دوشش میکشد و رویایش را به دست آرزوهای محال می سپارد و امان از آن روزی که این تلاش برای عشق باشد...عشق نافرجام اگر به آرزو تبدیل شود، جاودانه ترین خواسته زندگی آدمی را تبدیل به پایان پذیرترین و محدودترینش میکند و خدا کند که هیچ انسانی با تمام وجودش در زندگی از عشق شکست نخورد ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 18 August 17 ، 21:36
notenevis ...

میدانی؟ وقتی انسان تنها انتخابش در زندگی میشود قوی بودن، محکم ماندن بر سر تک تک خواسته ها و رویاهایش و مُصر بودن بر سر گرفتن سهمش از زندگی، تن میدهد به تلاش، به امیدواری، به قوی بودن و محکم و استوار ماندن بر سر تک به تک خواسته هایش... مثل درختی که چهار فصل سالش را دیده باشد، گرمای تابستان چنان ریشه اش را تشنه کرده که تمام برگ هایش رنگ رخساره شان زرد و سرخ شده و رقصان رقصان خودشان را تا پاییز رسانیده اند...سرمای خزانش را چشیده و تمام وجودش از ریشه تا شاخه هایش لرزیده و از سرما ترسیده اما استوار مانده باشد چرا که تنها چشم امیدش مانده در انتظار شکوفه های بهارش، سرسبزی برگانش و آخر قصه سرد خزانش... آدمی هم فصل های زندگیش را می چشد اما یکهو تصمیم میگیرد قوی تر شود، صبورتر شود و در انتظار بهار عمرش از لحظه های فصول مختلف لذت ببرد... به امید آن که همیشه آخر داستان خوب خواهد بود و اگر اکنون خوب نیست پس هنوز آخرش نیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 18 August 17 ، 18:54
notenevis ...

میدانى؟ آدمى خسته میشود، از مدام همراهى با دیگران، از تکیه گاه شدن براى این و آن... از نداشتن کسى که تو را بفهمد، درکت کند، بى منت... بى قضاوت... بى آن که بخواهى مدام نگران آن باشى که حرف هایت نشوند پتکى که زمانى بر سرت فرود آیند... کسى که تو را بلد باشد، براى شاد بودنت حاضر باشد هرکارى کند، به تو بها بدهد و راه هاى شگفت زده کردنت را بلد باشد..آدمى نیاز دارد به کسى که باورش کند، از او انسانى قوى تر بسازدو اعتمادبنفسش را بالاتر ببرد تا قدرت بگیرد، انرژى اش افزون شود در روزهاى سختى که حس میکند جز تنهایی و تکیه گاه این و آن بودن هیچ چیز برایش باقى نمانده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 August 17 ، 22:28
notenevis ...

وقتى حس میکنى در دنیاى هیچ کسى نیستى، در ذهن کسى پرسه نمیزنى مدام و کسى را ندارى که دلتنگت شود، در اوج تنهایى فرو رفته اى، با خودت نمیتوانى کنار بیایى و گمان میکنى تنهاترین انسان روى زمین هستى که میان زندگى خودت هم به بن بستى رسیده اى که چاره تى ندارد... دلتنگى خفه ات میکند و با خودت فکر میکنى، باید صبور باشی، صبور باشی و صبور... باید بگذارى این سایه اضافى، این حس غمى که مثل بختک روى سرت آوار شده، از گلویت دستش را بردارد تا نفس بکشى، تا بدانى که زنده اى، تا شاید تمام آن حس هاى منفى از بین رفت و دانستى که در دنیاى خیلى ها از خانواده تا رفیقانت زنده اى حتى اگر در دنیاى یک نفر مدام پرسه نزنى، در دنیاى آن ها هستى، شاید نه مداوم، اما هستى و اهمیت دارى و تنها نمانده اى...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 August 17 ، 22:20
notenevis ...

یک حالی هست اسمش را میگذارم "ندانم حالی" .خودت هم چرایی لبخند یا به عکس بغضت را نمیدانی، فقط میدانی که در لحظاتت ندانم حالی حاکم شده.لبخندش به کنار، دلیل نمیخواهد اصلا، چراکه حتی بگذار اصلا ابدی بشود این هلال زیبا بر لبان هرکه دچار این حال بشود، اما بغضش...امان از بغضش که بدترین ندانم حالی میشود اگر دلیلش نامشخص بشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 August 17 ، 22:13
notenevis ...

دور شدن آدم ها اتفاقیست که دیر یا زود مى افتد، خاطراتشان آن وقت از آن ها جلو میزند و یک جایى هردوشان را گیر مى اندازد وسط آن همه نزدیک بودنشان به هم...مهم آن است که آنقدر ذهنت روحت جسمت به بلوغ رسیده باشد که بتوانى هضم کنى همه چیز را... حتى روابط بند زده اى که دیگر نیست... عجیب است خاطرات، گاه میشوند همان امتحان روزگار، همان امتحانى که تا سرجلسه اش نروى نمره اى به نام تجربه کسب نمى کنى تا بتوانى سنگ محکت را دست بگیرى و براى زندگیت جورى برنامه بچینى که ناگریز از بعضى ها دور شوى و به بعضى ها نزدیک...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 August 17 ، 22:01
notenevis ...