نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۴۱ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

پاییز که می‌شود، اوایلش هوا همچنان بویی از تابستان می‌دهد، تنها شبانش هست که اندکی رنگ پاییزی به خود می‌گیرد، ماه مهرش بوی سیب می‌دهد، سیب‌های نارسی که به وقت زنگ تفریح در دبستان تغذیه‌ات می‌شد، به وقت بعدازظهرهای دلگیرش زمان را تنها با یک فنجان چای و موسیقی خوب می‌توان همچون پنیر پیتزا کش اورد و جوری به شب رساندش که طعم زندگی به خود گیرد، کم کمک هوا که سرد می‌شود، نم اولین باران که زد اما انگار یک تریلی غم بی حساب چنان بی دلیل، یکهو، بی هوا بنشیند در دلت که تمام احساس خوبت را از میان بردارد، یک حس عجیب و غریب دلتنگی، اما همین‌ها را هم یک پیاده‌روی درست و حسابی، با پیش متنی از سرمای لطیفی که صورتت را نوازش می‌کند و رنگ‌های که با دیدنشان دلت میریزد انگار درمان کند به بهترین نحو ممکن...با تمام این دلهره‌ها، دلتنگی‌ها، غمگینی‌ها و تلخی‌ها که هرکدام را یک جور در نهایت می‌توانی به بهترین نحو ممکن به شیرین‌ترین، زیباترین و بهترین حس‌های دنیا تبدیل کنی، اما پاییز فصیلیست دوست‌داشتنی.چراکه رنگارنگ است، رنگ‌هایش شاد است، صدای خش خش برگ‌هایش زیرپا حال آدم را دگرگون می‌کند، چای خوردن زیربارانش طعم دیگری دارد، و آنقدر انتظار و دلتنگیش شیرین است که گاهی با تمام وجود باورت می‌شود که "پادشاه فصل‌ها پاییز." حتی اگر خودت دختر بهار باشی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 October 17 ، 06:58
notenevis ...