نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۵ مطلب در می ۲۰۱۵ ثبت شده است

راستش دلم می‌خواست تا همیشه به بلاگفا وفادار باقی بمانم. همان اول که بلاگفا دچار مشکل شد ترسی به جانم افتاد که نکند درست نشود...نکند وبلاگم با تماما متعقاتش از بین برود.چهار سال خاطراتم بود اما خب به گمانم که این روند زیاد طولانی شد.برای من وبلاگ نویسی که وبلاگم به نوعی خانه‌مجازی من است با این روند دیگر رغبتی برایم باقی نماند که حتی اگر بلاگفا درست بشود به آن‌جا بازگردم.به همین دلیل سعی بر آن دارم که در صورت احیای بلاگفا همین‌جا بنویسم. به گمانم بهترین کار همین باشد که به جای عزاداری بیشتر وبلاگم را تغییر بدهم. شاید با همان نام قبلی اما در جایی بهتر از جای قبلی. امیدوارم که این بار با ترسی که چنان بر جانم افتاده که مدام بک آپ بگیرم دیگر شگفت زده نشوم...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 29 May 15 ، 17:25
notenevis ...

آدم ها عجیب بنده احساسات خود در یک لحظه میشوند. به گمانم اسمش را بتوان لحظات استیصال گذاشت. هرچه هست دمیست و دیگر هیچ و وای بر هر آن چه که در این لحظات بر سر راهش قرار بگیرند خواه از آدم باشد و خواه خاطرات باشند و خواه اشیا وچیزهایی که دوستشان دارند... لحظات ویرانیست به گمانم نام دیگرش... چونان زلزله ای ویران میکنند هر آن چه که بر سر راه قرار گیرند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 11 May 15 ، 18:12
notenevis ...

اعتیادت به نوشتن در بلاگفا و خوندن مطالب بقیه دوستان بلاگفاییت رو وقتی میفهمی که بلاگفا به دلیل تغییرات سرور تا هفته آخر اردیبهشت تعطیل میشه! اصلا بدن درد دارم میگیرم کم کمک نمیتونم چیزی بنویسم تو وبلاگم! وبلاگ آدم مثل خونه مجازیشه اصن.... فکر کن حق ورود به خونتو ازت واسه مدتی بگیرن، وای من..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 10 May 15 ، 18:08
notenevis ...

شانس یک بار در خونه هر کسی رو میزنه؟ به گمونم تا حالا درخونه من یکی نیمده باشه یا اگرم اومده یه بچه تخسی بوده که فقط زنگ زده و تا من اومدم درو باز کنم در رفته !

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 08 May 15 ، 18:07
notenevis ...

این روزها که میگذرند ذهنم چارراهی از عبور ومرور آدم ها و تصمیمات شده است. راستش وقتی آدمی بوده باشی که تمام زندگیت را صرف تلاش برلی رسیدن به رویاهایت کرده باشی، به هرمقصدی که رسیدی کمی استراحت میکنی و دوباره راه میوفتی برای رسیدن به هدف بعدیت....اصلا وقتی کل زندگی رابا ایده آل گرایی وکمالگرایی و انحصارطلبیت بر خودت سخت گرفته باشی دیگر نمیتوانی به فکر آسان گرفتنش باشی... اما روزی میرسد که آنقدر خسته میشوی، آنقدر اذیت شده ای که فقط دلت میخواهد برای مدت کوتاهی هم که شده آسان گیری، هم بر خودت، هم بر زندگیت و هم بر آدم هایی که باتو مراوده دارند... تصمیم گرفته ام اندکی بیخیالی طی کنم، رها و بی قید بشوم تا طعم جدید زندگی را مزه مزه کنم. میدانم روح سیری ناپذیرم زیاد دوام نمی آورد اما همین مدت کوتاهش هم لازم است به گمانم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 08 May 15 ، 13:05
notenevis ...