نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۶۱ مطلب در آوریل ۲۰۱۶ ثبت شده است

عشق مثل زلزله است ، تا قبلش زندگی خوب است، همه چیز در معمولی ترین حالت خود است، امان از روزی که یک زلزله به خانه دلت بخورد، خشت به خشت دلت فرو میریزد و از بعدش ویرانه های دلت را سکوت مرگ آور وحشت آوری فرا میگیرد...اگر به داد دلت نرسی، یکی زیر آوار می ماند، زنده نمیشود، می میرد چیزی درونت بی آن که فهمیده باشی صدای ضجه هایش را از زیر خراوار خروار احساس فروخورده...اما اگر روزی به آن دچار شدی، نجاتش دادی اززیر آوار پرورشش دادی، از نو زندگی ساختی با عشق و خشت خشت دلت را با آجر های مهر، عاطفه و مهربانی ساختی میتوانی از آن کاخی عظیم بسازی که حسرتش بر دل تمام کسانی که از عشق محرومند بماند...


*شعری از شفیعی کدکنی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 23 April 16 ، 20:10
notenevis ...

مگر می‌شود
از این همه آدم
یکی تو نباشی

رسول یونان

خواستن، مانند ملخ است. ملخ‌ها، تنها حمله نمی‌کنند. دسته جمعی هجوم می‌آورند به مزارع. پاهای‌شان را روی بال‌های‌شان می‌سایند و آشوب کنان همه جا پخش می‌شوند. همه چیز را می‌جوند و نابود می‌کنند و ناگهان می‌روند.
مزرعه، بعد از رفتن ملخ‌ها، دیگر مزرعه نیست؛ ویرانه‌ای ساکت است. مثل دل ِ آدم؛ وقتی می‌خواهد و نمی‌شود و آب از سرش می‌گذرد.

 از وبلاگ پلان اول

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 23 April 16 ، 20:03
notenevis ...
شما جدی نگیرید
نیمی از قلبم با من نیست

اگر حرف از سرما می‌زنم

احمدرضا احمدی
یک نفر، توی هر آدمی نشسته. یک نفر برای اینکه دلش تنگ شود، برای اینکه ذوق کند، بترسد، بخواهد و بهانه بگیرد.

زنی، تمام روز در من مچاله می‌شود. سکوت می‌کند و جمع می‌شود توی خودش. و من تمام شب را تا صبح با حوصله و آهسته از هم بازش می‌کنم

از وبلاگ پلان اول


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 23 April 16 ، 19:58
notenevis ...

باید یاد گرفت، از لحظه، از ثانیه آموخت، از ثانیه هایی که میخواهند به تو سختی آموزش بدهند، بعدترها یک روز از تو همان ها را امتحان بگیرند، باید آنقدر تمرین کرده باشی که بتوانی پیش بینی روزهای سخت تراز امروزت را هم بکنی...دست انداز زندگی روز به روز بیشتر میشود و یک روز ممکن است برای رسیدنت، برای وصالت به هر آن چه و هر آن که باید مجبور بشوی کوه را جابجا کنی...شاید که باید عادت کنی به زندگی در سختی، اما نه ...عادت به رنج ، درد را بیشتر می افزاید....شاید که اگر هرسختی را از جنبه ای متفاوت نگاه کنی یک روز حرفه ای بشوی و دیگر سختی هم برای سهل باشد، اصلا در دامنه لغات زندگیت سختی تعریف نشود دیگر...شاید روزی برسد آنقدر تحملت بالا رفته باشد، آنقدر از هر رنجی شادی ساخته باشی، خوشحالی را تمرین کرده باشی، حال خوبت را حفظ کرده باشی که غم، رنج  و درد و هرسختی به نظرت نیاید، آن وقت شاید با خیال راحت توانستی تعبیر خوبی از زندگی در لحظه و ثانیه داشته باشی.شاید که آن روز عصایت دستت باشد و برای نوه هایت از زندگی حرف بزنی و حرف و نوه هایت به خیالشان مادربزرگشان نمیفهمد درددلشان را ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 23 April 16 ، 19:43
notenevis ...

ذهن های ما پراز وسواس است، پر از ترس و  تردید  ، پر از دلهره های بی پایان، دل آشوب هایی از روابطمان، از رفتن ها و آمدن ها...علتش؟ هنوز هم کسی نمیداند که آدمی وقتی ریشه اش در زمین محکم شده باشد، وقتی خوب خودش را شناخته باشد، چرا باید پای احساسش که به میان می آید تاب یک وزش باد نسبتا ملایم را هم نداشته باشد؟ اصلا چرا باید بترسد؟ خیلی ها را میبینی که مدعی کوه دردند، که دلشان از بیرون با یک نگاه عجیب دریایی به نظر میرسد، اما حتی همین ها، همین آدم های محکم غیرمعمولی هم ذهنشان گاه پراز وسواس و تردید میشود، پراز وهم از دست دادن، پراز خیال بدست آوردن...دروغین تر حقیقتی که آدم به خودش میگوید این است که آدمی سالم باشد و اما دیگر از رفتن ها و آمدن ها هیچ حس خاصی نداشته باشد و دیگر برایش همه چیز یک خط ثابت داشته باشد  بدون اپسیلونی دلشوره و اضطراب... 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 23 April 16 ، 19:24
notenevis ...

صحنه زندگی اینطور است که نه راه پس داری ونه راه پیش...باید جلو بروی، باید آنقدر شجاع باشی که در مسیر زندگیت قدم هایت رو به جلو باشد همیشه، پشت سرت هرچه هست و نیست را بگذاری و جلو بروی...من هم تصمیم گرفتم که به پشت سرنگاه نکنم و مسیر درستی را انتخاب کنم و جلو بروم..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 21 April 16 ، 20:30
notenevis ...

گاهی آدمی فکر میکند مسیری را انتخاب کرده که اشتباه بوده و مقصر اصلیش خودش بوده.تا زمانی هم که خودت را نبخشی هیچ اتفاقی پیش نخواهد آمد...اما آدم ها همه برای گرفتن انتقام از زندگیشان یک راه را انتخاب میکنند، یکی به آدم های دیگر معتاد میشود و از آن ها کمک میگیرد، گاهی خودش را از دایره زندگی میکشد بیرون و خودش را زندانی غم میکند، گاهی هم بلند میشود راه می افتد و محکم تر از قبل مسیر دیگری را شروع میکند، اما بدترینش آن است که خودش یا دیگری را قربانی انتقامش از زندگی کند. جایی خواندم که " ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﻪ ﻗﻬﺮ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ! ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻗﯿﺪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ... ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺷﺎﻥ ... ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !  " و همین است که گاهی هم آدم همان ماهی میشود که نه قهر میکند و نه اعتراض و تمام مسیر را تا خودکشی پیش میرود و برمیگردد...امان از آن روزی که آدمی برای انتقام از زندگیش مسیر اشتباه دیگری را شروع کند و بمیرد...مرده تر از مرده میشود بدون آن که جسمش را کشته باشد...روحش ، روانش را میدهد در ازای هیچ و هیچ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 21 April 16 ، 20:23
notenevis ...

میدانی؟ این که آدمی در زندگیش شعور احساسیش بالا باشد، ان که آدمی بتواند دیگر آدم ها را درک کند، خودش را جای آن ها بگذارد  ولحظه ای شادی و غم دیگران را درک کند و بفهمد...بالاخره نمیشود آدمی را مجبور کرد که تو را درک کنند، بفهمند،  اما همین که آدم در زندگیش کسانی را داشته باشد که شعور احساسی بالا دارند، یعنی حس خوشبختی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 21 April 16 ، 20:15
notenevis ...

همه آدم ها باید یک نفر را در زندگیشان داشته باشند، که با رفتنش باورشان بشود که نمی میرند، که زندگی تمام نمیشود، که زندگی جریان دارد، حتی با رفتن آدم ها، حتی با جداشدنت از آدم هایی که برایت خیلی عزیز هستند. مهم است که آدم روزهایی را در زندگی لمس کرده باشد، درک کرده باشد که هربار با رفتن یکی نترسد، وهم و خیال برش ندارد که تمام میشود، که روزهایش سخت میشود...آدمی که یک بار یکی در زندگیش رفته باشد و نمرده باشد میفهمد که دیگر نه هیچ رفتنی آنقدر مهم است که بخواهد برایش خودش را غرق هیجان کند  وزندگیش وقف آن بشود و نه هیچ رفتنی انقدر اهمیت دارد که زندگی را راکد کند و حس جاری بودن با سکون جایگزین بشود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 April 16 ، 20:08
notenevis ...

سکوت گاهی از صبوری زیاد نیست، گاهی سکوت میکنی چرا که حرفی برای گفتن نمانده، چرا که از بس حرف زدی و نتیجه نگرفتی خسته شده ای...سکوت گاهی از شلوغی ذهن است، از بس توی سرت یکی فریاد میزند و اما میداند که فریادش بی نتیجه است. سکوت گاهی مناسب ترین پاسخت میشود در قبال رفتارهایی که میدانی دلت نمیخواهد ببینیشان، که دلت میخواهد آنقدر راحت از کنارشان بگذری که کسی متوجه نشود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 April 16 ، 20:04
notenevis ...