نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۱ مطلب در آوریل ۲۰۱۷ ثبت شده است

با دوستی حرف میزدیم...از تربیت" بدو بدویی".از چیزی که در وجودمان یکهو نهادینه شد بی آن که متوجه آن شده باشیم.از بچگی همیشه خواهان آن باشی که بهترین باشی، که به تمام ابعاد زندگیت برسی.راستش اینطور بگویم که از همه چیز خوشت بیاید. مثلا خودِ من، همزمان آن که عاشق ریاضیات و فیزیک بودم، دیوانه‌وار هنررا دوست داشتم و از آن طرف هم دوستدار شعرو ادبیات وفلسفه! کتابخوانی تمام عیار که رودست نداشت!از کیهان بچه‌ها تا چلچراغ و تمام رمان‌های نویسندگان مشهور و غیرمشهور تا آن‌جا که شب‌ها قبل خواب کتاب نمی‌خواندم خوابم نمی‌برد. از المپیاد‌ها و همایش‌ها و مسابقات علمی و غیرعلمی هم چیزی نگویم بهتر است چون مثنوی هفتادمن کاغذ می‌شود. اینطور که همیشه در زندگیت بدوی تا برسی به همه چیز درزندگی! اصلا یک معتاد به سخت‌گیری و کمالگرایی و ایده‌آل طلبی در زندگی که به هیچ‌وجه حاضر نیست استاندارد‌های زندگیش را پایین بیاورد تا آن‌جا که در دفتر خاطرات نه سالگیم هم استانداردهایم روشن است! دوست‌جان هم از مادربزرگ هشتاد و سه ساله‌اش گفت که در این سن هنوز حسرت آن را میخورد که چرا نرفت لیسانس بگیرد و معلم معمولی باقی ماند یا پدربزرگ شاعر و مترجمش که همین‌ها توقع او را از زندگی بالابرده !بعد می‌گفت که با این که خودش به تخصص اعتقادی ندارد اما چون تربیت "بدو بدویی" در وجودش نهادینه شده حتما باید امتحان بدهد قبول بشود ولو این که نرود! بعد با خودم فکر کردم که چقدر این انحصارطلبی و کمالگرایی گاهی زندگی را سخت می‌کند.اصلا معنی خوشبختی را برایت تغییر می‌دهد! انگار خوشبختی واقعی هم در زندگی از آن کسانی بشود که از این واژه تعریف ساده‌تری دارند و کمتر فکر می‌کنند! شاید واقعا معنای "زندگی خوب" درساده تعریف کردن آن باشد، شاید هم این "تربیت بدو بدویی" که همه‌اش در زندگی در حال دنبال کردن باشی انگار روزگارچون سگ هاردنبالت گذاشته باشد که مثلا اگر در سن 22سالگی از دانشگاهی خوب بهترین رشته فارغ التحصیل نشوی و بلافاصله سرکلاسهای ارشد حاضر نشوی و بعد هم دکترا نخوانی سرکار نروی یا هرچیز دیگر زمین  وزمان به هم دوخته می‌شوند.کلا از بچگی در وجودت کرده‌اند که تو همیشه باید در یک سن مشخص به همه ابعاد زندگیت رسیده باشی و همه جوره موفق باشی و اگر اینطور نباشد بیکار بیعار و سست عنصر بوده‌ای و همین می‌شود که در صورت هرشکست یا عدم موفقیتی در وقت مقتضی احساس طفلکی بودن و شکست می‌کنی! داشتم فکر می‌کردم شاید اگر روزی یک دختر داشته باشم بهش یاد بدهم که هرچقدر دلش خواست زندگی را راحت بگیرد و آرام آرام پیش برود.بعد یک لحظه فکر کردم من الان با این رویه چندان مشکلی هم ندارم، پس باز فکر کردم به دخترم هیچی نمی‌گویم می‌گذارم که خودش تصمیم بگیرد که بدو بدو کند یا آرام آرام پیش برود...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 11 April 17 ، 17:14
notenevis ...