شروع چالش صد روز شاد
اتفاقاتی توی زندگی آدم گاهی میوفته که آدم یادش میره اصلا چجوری زندگی میکرد، چجوری شاد بود و از زندگیش لذت میبرد. واسه من پایان ارشد برابر بود با سردرگمی، کلافگی، شاید گاهی بی هدفی( با تمام اهدافی که داشتم حتی)، نگرانی و اضطرابی که از آینده داشتم و باعث میشدن که حتی اخیرا شبا خواب نداشته باشم و ضربان قلبم کاملا از اختیارم خارج بشه گاهی. برام این مقطع و اتمامش خیلی پر سر و صدا شد. علت؟! خودم هم درست نمیدونم. فقط میدونم همش حس میکردم که موفقیتم کامل نیست، باید بیشتر بخونم، بیشتر بدونم... اینجوری که تمام حال خوبمو ریز ریز از خودم دریغ کردم تا این اواخر که حتی بی حوصله و آدم گریزم داشتم میشدم و محل کارمو هم زیاد دوس نداشتم. شاید تنها مدیریت کردن همه این مسایل هم مزید بر علت شد اما تصمیمی که گرفتم این شد که واسه خودم چالش بذارم و صد روز فقط و فقط و فقط سعی کنم بدون استرس و هیجان از زندگی لذت ببرم، شاد باشم، زندگی کنم و بعدش واسه ادامه مسیر زندگیم یه تصمیم خوب بگیرم و ادامه بدم. اما به خودم قول دادم طی این صدروز که تقریبا دوماهش رو خانواده هم پیشم نیستن از زندگی لذت ببرم با تمام وجود که بعدش بتونم تصمیم خوبی بگیرم. هرروز یه عکس از این چالش میذارم ضمنا:]
موفق باشین.