نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۶ مطلب در ژانویه ۲۰۱۹ ثبت شده است

دست کشیده ام، از همه چیز ، از همه کس ، از همه ی آن چه که از من آدمی می‌سازد که خودخواه نیست و سعی میکند همیشه تعادلی بین خودش و آدم های زندگیش ایجاد کند و حواسش به همه باشد ودر این میان به زندگی خودش هم برسد. دست کشیده ام از مادر درونم. مادری که همیشه درونم بیداد میکند از بچگی ، برای همه دوستانم ، عزیزانم .. گاه لازم است حجم خودخواهیت آنقدر بشود که جز خودت، دنیای خودت ، رویاهایت ، تنهاییت و زندگی و اهداف خودت هیچکس در میان نباشد. باید دیواری کشید دور خودت ... نه آن که ضداجتماع بشوی، نه آن که با کسی معاشرت نکنی، نه آن که مهربان نباشی  و نه آن که وفاداری و از خودگذشتگی درونت بمیرد که زندگی همانند سابق جاریست . اما فکر تو ، درونت و رفتارت کمی تغییر میکند و شاید این از اثرات نزدیک شدن به سی سالگی باشد... کمی متین تر، موقرتر، محتاط تر و محافظه کار تر به زندگی نگاه میکنی و سعی میکنی به آدم ها فرصت بدهی که آن ها هم کمی برای بودنت تلاش کنند. کمی برای از دست ندادنت بجنگند و کمی به تو اجازه بدهند که نباشی، که دلتنگت بشوند، دلتنگشان بشوی و از همیشه در دسترس بودنت شاکی نباشی. شاید هم کمی به آدم ها بفهمانی که مهربانیت برسر همه از سر نیاز نیست که از درون دل آدمی می آید که همیشه متعجب و حیرت زده از نظم جهان و همچنین دنیای آدم ها سعی در آن داشته که به زندگی خودش و عزیزانش هم نظم و تعادلی بخشد...و من زنی در آستانه سی سالگی که کمتر از چارماه به آن باقیست، مدتیست دور خودم دیواری کشیده ام، از تنهایی محضم محظوظ و شادم و تمام تلاشم همچنان آن است که انسان خوبی بمانم. این روزها، گه گاه دلم هوای نیمه گمشده ام را دارد و اما آنقدر دل صبوری دارم که هیچ گاه عجله نکنم برایش...پخته تر، آرام تر، صبورتر و البته قوی تر، محکم تر و مصمم تر به آرزوها و رویاهایی فکر میکنم که تنها باید از پس همه شان بر آیم.


برگرفته شده از notenevis.blog.ir


In a couple of months I turn to 30 year old. Thirty, flirty and thriving! However, consciously I’m trying  to evaluate myself and see how much I reach to the goals I set in my life to reach by 30! I’m really happy that I achieved most of them and surely I will do better. I do not feel that age really matters until the time that you feel the thrills and joys of life in yourself and the child with in you is alive.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 January 19 ، 01:07
notenevis ...

بعد از مدت ها دستم به قلم می‌رود. دچار حال عجیب و غریبی شده ام که مدت هاست نداشته ام. یک جور دلتنگی، یک جور بهت ، یک جور پرپر زدن دلم، یک جور نهیب از درون دلم که مرا متوجه دلتنگیم برای نیمه گمشده ام می‌کند. یک جور دلتنگی که برای اوست. اویی که نیست. اویی که نبودش در زندگیم همین وقت هاست که هزار برابر سایه اش سنگین میشود. ابی پله کرده ام و عجب آلبومی پلی شده است. آهنگ شکار ... چشمانم را برای لحظه ای می‌بندم و سعی میکنم فقط از احساسی که در لحظه دارم لذت ببرم. ذهنم را از همه چیز خالی کنم  تا با خودم و خدای خودم خلوتی داشته باشم. بهتم زده. چرا که مدت ها بود این طور با خودم و تنهایی خودم خلوت نکرده بودم و از آن لذتی محض نبرده بودم ... دلتنگم ... دلتنگ همانی که نیست که این لحظات قشنگم را با او قسمت کنم. همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 19 January 19 ، 21:18
notenevis ...

در واتساپم یک گروه ساخته ام که تنها عضوش خودم هستم، با این عنوان  "نجوای درون." برای وقت هایی که ذهنم یا زیاد دچار ازدحام افکار مختلف میشود یا آنقدر پراکنده حرف عزیزی که ناراحتم کرده یا عصبانیم کرده. مامن امنی شده برایم، برای وقت هایی که دلم میخواهد در سکوتم، در خلوتم، در غار تنهاییم با همانی که دلم را اندوهناک کرده حرف بزنم و مساله را فیصله بدهم و با رویی خندان بازگردم. میدانی؟ گاهی لازم نیست حتما حرفی زده بشود و دلخوری جدیدی از سر گرفته شود، گاهی حرف ها و رفتارها همانقدر بی منظورند که باید ساده از کنارشان گذشت و درون خودت حل و فصلش کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 January 19 ، 20:03
notenevis ...

فاصله ایست بین ماشین ها که اگر رعایت نشود جریمه دارد، تصادف میشود اصلا... فاصله ایست بین خورشید و زمین که اگر بیشتر بشود زمین یخ میزند و اگر کمتر زمین میسوزد، فاصله ایست بین مهربانی و وظیفه که اگر مهربانیت زیاد از حد بشود، وظیفه ای غیر دلچسب میشود، و در نهایت فاصله ایست میان قلب های آدم ها که اگر زیاد دور بشود غریبه میشوی و اگر زیاد نزدیک بشود مسوولیتی میشود که مراقب قلب دیگری هم باشی. هنر در مراقبت از همین فاصله هاست که متعادل باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 January 19 ، 12:20
notenevis ...

مرد بودن یعنی یکنفر بودن و من دلم میخواهد که تو یکنفر آدم باشی.آدم کلمه زیباییست چون حد و مرزی برای زن یا مرد بودن تعیین نمیکند و تفاوتی بین آنکه دم دارد و آنکه ندارد نمیگذارد.


ببین کوچولو یک چیز را میخواهم برایت توضیح دهم:قلب و مغز هیچکدام جنسیت ندارد،رفتار هم همینطور.اگر تو قلب و مغز داشته باشی من هرگز به تو تحمیل نخواهم کرد که چون زن هستی یا مرد باید فلان طرز فکر یا فلان رفتار را داشته باشی.

تنها دو چیز از تو خواهم خواست، اول اینکه از معجزه تولد یافتن حداکثر بهره را ببری و دیگر آنکه هرگز تن به پستی ندهی.


نامه به کودکی که هرگز متولد نشد - اوریانا فالاچی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 January 19 ، 12:20
notenevis ...

می‌شود لبخند گرمی زد و روزهای سرد را با آفتاب نگاهت گرم کرد، می‌شود از مناظر پشت چشمانت، قابی ساخت و آن را بر لوح قلبت جاودانه کرد. اما اجازه نداد که رویاهایت فراموش بشوند، همچون خوابی درپیچ شلوغی‌های یک شهر دراندشت،  اجازه نداد که مهربانیت ، لبخندت، عشقت فراموشت بشود. زندگی یعنی همین‌ها، یعنی لبخندی که از سر عادت نباشد، یعنی متفاوت بودن لحظه ها و من فکر می‌کنم که این روزها شاید خوشبخت‌ترین دختر روی زمین باشم که تلاش می‌کنم هنوز میان این همه شلوغی، این همه سختی، باز در ذهنم دوباره و دوباره از رویاهایم بگویم، تکرار کنم، نام کوچک کسانی که دوستشان دارم را هجی کنم و  از عشق بی‌پایانم به این زندگی، از تلاشم برای بهتر زیستن، از رها شدن از همه آن چیزهایی که مرا در زندگی آزار می‌دهند، از خندیدن‌های عمیق از ته دل گه گداریم بگویم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 02 January 19 ، 16:28
notenevis ...