نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جسارت» ثبت شده است

پشت کاجستان ، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.


من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک.


یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.


زندگی یعنی : یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی ؟

دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.


یک نفر دیشب مرد

و هنوز ، نان گندم خوب است.

و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.


قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس.


سهراب سپهری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 19 July 15 ، 12:04
notenevis ...

یک جایی خواندم که این که دوست داشته بشوی به تو اعتمادبنفس و نیرو میدهد و آن که دوست داشته باشی به تو جسارت و شجاعت میدهد. داشتم فکر میکردم مگر آدم به جز انرژی و اعتمادبنفس برای باور کردن رویاهاو آرزوهایش و یک شجاعت وجسارت برای قدم برداشتن و در مسیر قرار گرفتنش چیز دیگری از زندگی میخواهد؟ به گمانم آدم های عاشق، آدم هایی که دنیای پیرامونشان پر از آدم های دوسداشتنیست اصلا به خاطر همین مساله موفق ترهم هستند. همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 July 15 ، 19:50
notenevis ...