به گمانم ذهن هر آدمی دو فرزند دارد، یکی هابیل و دیگری قابیل.امان از آن روزی که ذهنت نافرمان بشود، بخواهد قابیل بازی در آورد، ان وقت تا به کجاها که تو را نخواهد برد...
به گمانم ذهن هر آدمی دو فرزند دارد، یکی هابیل و دیگری قابیل.امان از آن روزی که ذهنت نافرمان بشود، بخواهد قابیل بازی در آورد، ان وقت تا به کجاها که تو را نخواهد برد...
داشتم با خودم فکر میکردم که چنددرصد از آدمهای دور و برم با خودشان احساس راحتی میکنند، آنقدری که برایشان نظر هیچکس اهمیتی نداشته باشد، آنقدری که در رقابتهای پولی و مالی که این روزها همه درگیرش شدهاند نیوفتاده باشد؟ یا در این حدی که حتی خودشان را از قید و بند تیپ و قیافه و رضایت جامعه یا حتی نزدیکانشان رها شده باشند و رضایت و شادی خودشان اصل مانده باشد. داشتم فکر میکردم چنددرصد از ما آدمها واقعا شادیم؟ خندهمان از ته دل و گریهمان هم شاید حتی از سر شوق باشد نه غمگین بودنمان! راستش عجیب است که میبینی گاهی تا کوچکترین اتفاقات زندگی خیلی از آدمها را رضایت دیگران رقم میزند نه شخص، شاید که حتی انتخاب رشته تحصیلی و این غمگین ترین اتفاق ممکن شاید باشد که اگر یک روز یک جایی جلوی آن گرفته نشود، روز به روز به آمار افسردههای روی زمین افزوده بشود.
همین است که مدتهاست سعیم بر آن است که حداقل در زندگی شخصی رضایت خودم را اولویت بدهم، لحظات را درک کنم و لذت بردن و شادی را بر هرچیز دیگری اولویت بدهم، شاید که مسیری که آخرش موفقیت محض باشد از دید دیگران لزوما آن مسیر دلخواه و شادی نباشد که رضایت خودت را دارد، پس مراقب باش گم نشوی میان تودرتوی خواسته های دیگران که مردم هرروز تو را جور دیگری میخواهند. همین smile emoticon
پ.ن: نظرات شخصی من لزوما درباره همه صدق نمیکنند.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی ؟
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
(مولوی)