نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زنده» ثبت شده است

میدانی؟ وقتی انسان تنها انتخابش در زندگی میشود قوی بودن، محکم ماندن بر سر تک تک خواسته ها و رویاهایش و مُصر بودن بر سر گرفتن سهمش از زندگی، تن میدهد به تلاش، به امیدواری، به قوی بودن و محکم و استوار ماندن بر سر تک به تک خواسته هایش... مثل درختی که چهار فصل سالش را دیده باشد،  گرمای تابستان چنان ریشه اش را تشنه کرده  که تمام برگ هایش رنگ رخساره شان زرد و سرخ شده  و رقصان رقصان خودشان را تا پاییز رسانیده اند...سرمای خزانش را چشیده و تمام وجودش از ریشه تا شاخه هایش لرزیده و از سرما ترسیده  اما استوار مانده باشد چرا که تنها چشم امیدش مانده در انتظار شکوفه های بهارش، سرسبزی برگانش و آخر قصه سرد خزانش... آدمی هم فصل های زندگیش را می چشد اما یکهو تصمیم میگیرد قوی تر شود، صبورتر شود و در انتظار بهار عمرش از لحظه های فصول مختلف لذت ببرد... به امید آن که همیشه آخر داستان خوب خواهد بود و اگر اکنون خوب نیست پس هنوز آخرش نیست...


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 22 March 17 ، 20:57
notenevis ...

همیشه هم در زندگی اتفاقات بد، فاجعه نیست، گاهی انگار بعضی اتفاقات بد باید پیش بیاید تا آدمی قدر خودش را بیشتر بداند، تا تلنگری به زندگیش بخورد، تا احساساتش یک تکانی به خودش بدهد و آدمی حس کند زنده است، انقدری که میتواند ضربات هولناکی به او وارد بشود که ویرانش کند و آن وقت او باز بایستد و خودش را از نو بسازد...اصلا گاهی باید بگذاری اگر اتفاق بدی هم افتد، با تمام قوت و قدرتش اتفاق افتد، جوری که حس خشم، غم، نگرانی و ترس و هرچه حس بد دنیاست برسرت آوار بشود تا بفهمی که هنوز هم میتوانی حس کنی، هنوز هم عاطفه ای درونت زنده هست که میگذارد حتی اشک از چشمانت بریزد، اما درد که تمام شد، غصه که تمام شد نباید بگذاری زیاد کش بیاید، باید بدانی که بعضی اتفاقات در زندگی می افتند که پایانی باشند برای تمام تلخی ها و شروعی پرقدرت تر برای یک عالم اتفاق خوب و هیجان انگیز و مثبت ....ان وقت است که در مسیر می افتی، تجدید قوا میکنی، خودت را بهتر پیدا میکنی، مسیر را دوباره بدون مه، بدون مانع میبینی و از جایت بلند میشوی ، خودت را میتکانی و سعی میکنی روی زانوانت این بار قدرت مند تر از بار قبل فقط به راه رسیدن به اهدافت فکر کنی...اصلا بعضی ناراحتی ها در زندگی برای آن است که بی آن که تو بخواهی هزینه سنگینی صرف تجربه های زندگیت بکنی، بی آن که بخواهی تاوان زیادی بدهی، چشمانت بازتر بشود تا راحت تر از کنار بعضی مسایل، بعضی آدم ها، بعضی نگرانی ها بگذری  وفقط به خودت ، هدفت و مسیرت فکر کنی...آن وقت است که به یک صلح درونی با خودت دست پیدا میکنی، کینه ها ، رنج ها، دردها و غصه ها و خشم ها را ازدرونت بیرون میکنی و تمام تلاشت را میکنی که این بار کمتر اشتباه کنی...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 14 May 16 ، 18:40
notenevis ...

همین که معطل اعتقاد و اعتمادت نمانده بشی خودش یعنی کلی برد کرده‌ای. به گمانم نسلی باشیم که دقیقا شبیه همان جمله‌ای باشیم که مدت‌ها در فضای مجازی میچرخید که "نه به اعتقادمان اعتمادیست و نه به اعتمادمان اعتقادی." به گمانم آدم‌های قدیمی خوشبخت‌ترین آدم‌های روی زمین باشند، همان‌ها که اعتقاداتشان را باور داشتند، عمیق نمی‌شدند، همه چیز را به سوال نمی‌گرفتند. شاید به نوعی به جای بعضی رسومات مرسوم امروزی بهتر بود رسم این میشد که نیک رفتاری، نیک گفتاری، و نیک پنداری واقعا رسم ما ایرانی‌ها میشد.اینطور فکر کنم لااقل نسل بعدی در آرامش بهتری از نسل من باشند.

پ.ن: نظرات شخصی من برای خودم هست.باشد که شاید درست نباشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 August 15 ، 12:42
notenevis ...

ماهی مرده همیشه در جهت آب حرکت میکند...
ماهی هم که باشی اگر بخواهی زنده بمانی باید گاهی بتوانی در خلاف جهت آب حرکت کنی ... 
باید حافظه کوتاه مدتت را فعال کنی و فراموش کردن را هم یاد بگیری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 August 15 ، 12:38
notenevis ...