آدم ها هر چقدر هم که عجول باشند، هرچقدر کم طاقت باشند اما بالاخره یک جایی یاد میگیرند صبور شوند، که پای هر اتفاقی ناامید نشوند زود، که دست از تلاش برندارند و امیدشان دیر ناامید بشود... اما امان از آن روزی که یک "نا" بماند کنار "امید" و آن وقت هرچه واژه با بار معنایی مثبت جلوی چشمش ابهتش فرو ریخته میشود. صبر واژه ای میشود که خودش درد است، درمان میشود فقط معجزه ای که تمام حال خوبس را به او برگرداند.