گاهی کلام ضمانت رفتاری می طلبد، گاهی اما رفتار ضمانت کلامی! و این ها دو دنیای متفاوت از همند برای آنان که می اندیشند.
گاهی کلام ضمانت رفتاری می طلبد، گاهی اما رفتار ضمانت کلامی! و این ها دو دنیای متفاوت از همند برای آنان که می اندیشند.
میدانی؟ دوست داشتن را همه خیلی خوب میدانند، حتی اگر بلدش نباشند، اما میفهمندش، حسش میکنند، چرا که تمام حسهای خوب دنیا را همین حس به آدمی میدهد، اما آن که یکی را چطور دوست داشته باشیش است که این احساس را خاصتر میکند، آن که چطور به او بگویی، چطور بفهمانیش است که باعث میشود نفری به یک نفر دیگر با اعتمادبنفس و جسارت بگوید :"دوستت دارم". اصلا آدمی خودش را ملزم به آن نمیداند که بخواهد دوست داشتنش را توی صورت تمام آدمهای زمینی که دوستشان دارد داد بزند، اما...اما همان یک نفر است که آدمی دلش میخواهد از او این عبارت را بشنود، که اگر دیر بشود، اگر زمان بگذرد، آن وقت است که از دوست داشتن زیاد دیگر گفتنش هم سخت میشود. آدمی که عزیز شد، خاص شد، رفتارش مهم شد، "کلمات" و نحوه بیان "جملاتش" هم مهم میشود و این اصلیست انکارناپذیر.