تغییر لازمم
چند مدت پیش سر یک اتفاق حسابی ناراحت بودم. با خودم فکر میکردم اگر تغییر ندم یه سری شرایط و لایف استایلم ثابت باقی بمونه کم کم میرم سمت روزمرگی و افسردگی و رکود. اون روز فقط اومدم پیش مامانم و گفتم من دلم میخواد کتاب بخرم، یه عالمه کتابایی که مدتی هست وقتشو ندارم نه بخونم و نه بخرم! میدید که حالم چندان روبراه نیست اما سعی میکرد فقط حالمو خوب کنه بی اون که به روم بیاره. فقط گفت ساعت چهار بعدازظهر آماده باش بریم کتابفروشی. اون روز ذوق زده دفتر خاطراتمو برداشتم توش با خودکارای رنگی رنگی هایلایت کردم که چه تصمیمات مهمی دارم می گیرم، کتابا رو رفتم خریدم و وقتی اومدم خونه حس کردم دیگه اون فاطمه قبلی نیستم. عین مار که پوست میندازه آدمم گاهی زندگیش دچار رکود میشه لازمه لایف استایلش بازبینی بشه. حال خوب آدم همیشه سر جاش نیست، گاهی با یه سری تغییرات کوچیک سرجاش قرار میگیره، درست مثل یه چرخ دنده که اگه دندانه هاش توی هم درست گیر نکنه همه چی به هم میریزه، قصه زندگی هم همینه. از اون قضیه چندماهی میگذره و هنوز مامان به روم نیاورده که چقدر از حال من بهتر از خودم خبر داشت اما این روزا بازم حس میکنم تغییر لازم دارم. فکر کنم بازم تغییراتی باید در راه باشن و این تغییرات قطعا حال خوب به زندگیم باید تزریق کنن. به قول دوستی در مسیر درست که قرار گرفتی و مهره های زندگیتو که درست چیدی اتفاقات خوب خودبه خود جذب زندگی میشن.