درد آن است که بنویسی و اما فهمیده نشوی...
Thursday, 4 June 2015، 01:06 PM
میدانی درد چیست؟ درد آن است که بنویسی یا حرف بزنی اما فهمیده نشوی آن طور که در ذهنت گذشته است، آن که هرکس برداشت شخصی کند، آن که نتوانی منظورت را در قالب کلمات بیان کنی و طرف مقابلت به جای آن که درکت کند، به خواست خودت ترکت کند و تو در سکوت تنها با خودت مساله را واکاوی و حل کنی، درد آن است که وقتی که مطلبی را مینویسی هرکس از ظن خود یارت بشود و قضاوت کند، و چقدر ناراحت کننده می شود که آنقدر دورتر از مقصود تو قدم بزنند که تو حتی نتوانی اعتراضی به آن کنی که فهمیده نشدی، که اشتباه شده است، که آن مساله ای که در ذهن تو گذشته است شکل و شمایل دیگری داشته، آن که حس و حالت به جای بهتر شدن و تقسیم شدن چندبرابر بشود چون کوهی روی دوشت سنگین بشود، درد بدیست فهمیده نشدن یا بد فهمیده شدن که گاه علاجی نیست آن را جز سکوت...
15/06/04