حال و هوای کنکوریها
بعدازظهر رفته بودم فروشگاه خرید که دیدم خیلی شلوغه شهر و تعجب کردم که در حالت عادی اینقدر شلوغ نبود، حتی با احتساب پنجشنبه بودن و بالطبع به خاطر تعطیلی جمعه بازم خیلی شلوغ بود. کم کم دوزاریم افتاد علتش تموم شدن کنکور ریاضی و هنره، چون با قیافههای مواجه شدم که مشخص بود تازه از بند کنکور آزاد شدن و اومدن آزادیشون رو جشن بگیرن، حتی توی رستوران هم قیافهها تابلو و مشخص بود. داشتم با خودم فکر میکردم هیچکدوم از اینا شاید دیگه همچین احساس هیجانهایی رو تجربه نکنن به این شدتی که الان دارن تجربه میکنن، شاید هیچوقت دیگه واسه یه کنکور اینقدر خودشون را اذیت نکنن، و شاید یه روزی بیاد که قدر این روزا رو بهتر از هرکس دیگهای بفهمن و دلشون واسه همین روزایی که اگر الان از تک تکشون بپرسی براشون روزای سختی بوده، تنگ بشه. کلی دلم خواست هیجان اون روزا رو بازم تجربه کنم، به همون شدت و میزان ، به همون کمیت و کیفیت...
علی رغم ترساش حس خوبیه بعد چند سال برگشتن .خندت میگیره .خوشحالی و قوی و برای همکنکوری عزیز بار اولی که یکسره تو دستشوییه ناراحتی