گیرم عاشق بودی، خب که چه؟
Sunday, 30 August 2015، 08:43 AM
گیرم که آدمی را در گذشته دوست داشتی، گیرم که عاشق بودی، عاشقی کردی، تمام روز و شب هایت را به پایش ریختی و اما نشد، نرسیدی...راستش به گمانم اصرار آدم ها برای تکرار خاطرات خنده دارترین کار ممکن باشد.خاطرات را باید همانطور که هست دست نخورده در گذشته گذاشت و از روی پلی که تو را به آینده وصلت میکند آرام آرام قدم برداشت و در قلب را به روی بقیه آدم ها باز گذاشت...آدمی که در گذشته گیر کرده ، دست و پا میزدند ، تمام خاطراتش را همانطور در زمان حال میخواهد در حالی که این نشدنی ترین کار ممکن است...گاهی باید به بقیه آدم ها هم فرصت بدهی، شاید خاطراتی بهتر برایت ساختند که قبلی ها آنقدر برایت کمرنگ شدند که از یادت رفتند...گاهی اصرار ورزیدنت برگذشته برگ بازنده ات برای گرفتن حالت میشود و بس.
15/08/30