فاجعهای با عنوان کتبی شدگی!
بدی کتبی شدن همه چیز آن است که شفاهی بودن را یادمان رفته! آنقدر درگیر نوشتهها شدهایم، چشمهامان بر همه چیز زوم کردهاست، که فراموشمان شده، گوشهایی داریم که میتواند همینها را بشنود و از قضا چه لذت فراوانی هم دارد. همین که این روزها تکنولوژی صدای آدمها را تا آنجا ازمان گرفته که حتی صدای زیبای طبیعت را هم دیگر نمیشنویم ،خودش یعنی یک فاجعه انسانی! اصلا همین "دوستت دارم" های مجازی، همین "بوسه" های مجازی کار دست آدمها داده است. فاصله جغرافیایی و مکانی هم نباید مانع آن شود که صدای آنهایی که دوستشان داریم ازما دریغ بشود... هیچ چیز نباید مانع شود که از حواس پنجگانه استفاده نکنیم! همین که بیناییت را بیشتر از شنواییت به کار گیری، همین که طعمها را دیگر آنطور که باید احساس نکنی، همین که نتوانی دیگر لمس کنی، عزیزترینهایت را در آغوش بگیری، در آغوششان آرام گیری، ببوییشان، ببوسیشان ، همین یعنی خطر! یعنی نبودن هیچ چیز برسر جایش! گمان آن را دارم که این روزها حواس پنجگانه رو به فراموش شدن است و چقدر این اتفاق ناگوار است اگر ادامه پیدا کند و روزی خودت را جایی بیابی که فقط از همه چیز کتبی شدن و خواندن و دیدن را یاد گرفته باشی!
اشکالی که در بین است، به خاطر استفاده بسیار از یک حس نیست. نه. از همه حس ها به بهترین و بالاترین باید استفاده کرد اما چرا اشکالی که فرمودی پیش می آید؟ بهخاطر عدم توجه است.
توجه نداریم به اطرافمان. به حسی که موقع زدن کیبورد پیش می آید.. به حسی که موقع تابیدن خورشید بر پوست صورتمان داریم. به لذتی که از نوازش باد الهی نصیبمان می شود. به شفافیت آبی که روزانه بارها و بارها استفاده می کنیم. به حتی صنعتی که در ماشین ها و ابزارالاتی که اطرافمان است و توسط انسانی که خدا خلقش کرده ساخته شده توجه نداریم.. همین توجه نداشتن ها باعث می شود انسانی قشری باشیم و از انسانیت ها به معنای واقعی کلمه و وسعت کلمه، دور باشیم..
الهی که توجه هایمان الهی تر باشد..
التماس دعا
پاینده باشید