قدم های آهسته وپیوسته :)
Wednesday, 23 September 2015، 09:56 PM
بخشی از کودکی هایم که مادر محترم نگه داشتند برای نسل های بعدی. این کفشای کوچولوی بافتنی هنوز که هنوزه برام اونقدر جذابیت داره که گاهی بیرونش بیارم نگاهش کنم و با خودم فکر کنم قدمای اول همینقدر کوچولو و کوتاه بودند تا کم کم بزرگ شدم و قدم هام بلندتر شد، گام های بزرگتری برداشتم تا این که هستم بشم. شاید دیگه پاهام بزرگتر نشن اما شاید لازم نباشه قدم هام هم بزرگتر بشن خیلی، همون آهسته و پیوسته ریز ریز به هدفام نزدیک تر و نزدیک ترمیشم:)
15/09/23