بلاتکلیفی آدمها با خودشان
Thursday, 22 October 2015، 11:28 PM
گرفتار احساست که میشوی، یادت میرود که هر آدمی با یک دلیل به زندگیت پا میگذارد، یکی رهگذری برای خوردن چاشتی در کنارت و دیگری مهمانی برای چند صباحی معاشرت ودیگری اسبابش را هم آورده که بماند...هرچه هست هرکدامشان یک روز، با دلیل، بی دلیل چمدانشان را جمع میکنند و میروند، جز عدهای محدود که ماندنی میشوند...اما گاهی داستان زندگی از آنجایی سخت میشود، که نتوانی تعادل را ایجاد کنی بین صرف افعال، بین فعل رفتن وفعل ماندن، بین راهی کردن یا راهی شدن، احساساتت غالب میشوند، عقلت رد میکند، و تو میمانی و هزار بلاتکلیفی که خودش کلی جهنم است.
15/10/22