به انتظار معجزه...
Thursday, 12 November 2015، 12:59 PM
یک جا هست که در اوج استیصال آدم امیدش یک نا میگیرد و ناامید میشود، آن وقت اگر امیدش برنگشت، اگر حالش بهتر نشد، اگر نتیجه نگرفت به دفعات در موقعیتمشابه که قرار گرفت گمانش میرود که این بار هم تا آخر سر هم که همه چیز مرتب پیش برود باز هم دست آخر یک چیز کم است، یک اتفاق گند میزند به همه چیز... این جور وقت ها روزگار ممکن است یکجور دیگر شگفت زده ات کند و همه چیز مرتب و منظم بشود، هرچه هست من اسمش را میگذارم معجزه... این روزها منتظر همان معجزه هستم که غافلگیر بشوم، از بس خواستم و نشد، از بس تلاشم را کردم و نتیجه نداد...
15/11/12