نمک جای مرهم
Saturday, 14 November 2015، 06:21 PM
آدمیست دیگر، توقع ندارد که از او قدردانی شود، نمیخواهد که تک به تک محبت هایش پاسخ بگیرند، اما چیزی که باعث میشود یکهو جا بخورد، از خودش وا برود ناسپاسیست... که یکی نمک بخورد نمکدان بشکند، زخمش را بزند و آن وقت جای مرهم هی نمک بپاشد، هی قدر ناشناسی کند، آن وقت است که یکی این میان به مهربانی بدبین میشود، نسبت به خوبی ها دو دل میشود و این شک و بدبینی خودش از هزار دشمنی بی دلیل بدتر میشود.
15/11/14
این جاست که می گویند آدمی اگر خود را نبیند، از این چیزها دل گیر نمی شود که هیچ، اگر قدردان باشند شرمنده خدایش هم خواهد شد..
و چه نادر اند کسانی که این نکته را یافته اند و چه نادرتر آنانی که عملی اش کرده اند و ملکه شان شده است..
انتم الفقراء الی الله..
بالا برو. بالاتر . انقدر بالا که دیگر هیچ انسانی را جز ذره ای نبینی.. انوقت است که هر چه هم بکنند به خود می گویی من ذره ای بیش نیستم.. یک ذره که اینقدر ارزش ندارد که این ها بخواهند قدردان باشند یا ناسپاس..
در این نگاه، انکسی که ضرر می کند مطمئن باش تو نیستی.