زمستان است...
Thursday, 31 December 2015، 05:41 AM
درخت به زمستان که میرسد مجبور میشود از دست دادن برگهایش را بپذیرد و تا جوانه زدن منتظر بماند. یک وقتی هم رخ زردش را سعی میکرد پنهان کند در پشت طبیعت هزاررنگ، با اغواگری و سحر و جادو در مقابل چشمان هزار هزار عابر. گاه اما در مواجهه با سختی ها این اتفاق در زندگیت می افتد، به مشکل میخوری، غمگین میشوی، به در بسته میرسی، مجبور میشوی نهایتا بپذیری، شاید که ابری هم شد و بارید، اما هرچه مقاومت کنی، در نهایت یک راه داری، قبول هرچه هست به عنوان شرایط حال هزار و تلاش برای جوانه زدن و دوباره سبز شدن و لذت بردن تمام و عیار از زمستان سفید و پرباران و شاید هم که در نوع خودش بسیار زیبا و خاطره انگیز.
15/12/31