تجربه ای به نام زخم
Sunday, 10 April 2016، 03:46 PM
زخم کهنه که میشود، دیگر مثل زخم سرباز نمیشود...خون فواره نمیشود، بیرون نمیزند از آن آب چرک و خون ...هرچقدر هم که عمیق باشد اما قدیمی که شد، دیگر مثل قدیمش، مثل وقتی که تروتازه هست عصیانگر و سرکش نمیشود، طغیان نمیکند...تنها گاهی جای آن درد دارد ...درد دارد اما دردی پنهان که هیچکس نمیبندش...تنها اثر آن شاید جایش باشد که آن هم اگر قلب باشد، اگر دل باشد مشخص نمیشود...زخم کهنه آدم ها را از پای نمی اندازد، تنها وصله پینه های زندگیشان را بیشتر میکند و درسی میدهد که نامش را آدم ها تجربه گذاشته اند ...
16/04/10