کوه یخ
Friday, 15 April 2016، 06:03 PM
خیلی میخواهد شجاع باشی که بخواهی بگویی دوستت دارم، زل بزنی در چشمان همانی که باید، قلبت از جاکنده بشود، شرم و حیا مانعت بشود و اما تو باز رها، آزادانه و بی هیچ ترس و وهم و خیالی تو صورتش داد بزنی دوستت دارم تا همیشه...خیلی میخواهد جسور باشی که این حس را جلوی دیگران فریادش بزنی، بر زبانش بیاوری... آدمی که از داد زدن احساسش میترسد، آدمی که تمام وجودش ذر بند کنترل است، یک روز چشم باز میکندو خودش را اسیر تمام حس هایی میبیند که دیگر برای گفتنشان دیر شده... آن وقت است که آدمی با یک درون خالی از عاطفه و خشم، خالی از احساس، درست مثل کوهی از یخ دیگر برایش گفتن یا نگفتن دوستت دارم تفاوتی ایجاد نمیکند، چه در سکوتش و چه در ر فریاد زدنش تفاوتی نیست...
16/04/15