چه زود گذشت....
Wednesday, 20 April 2016، 06:26 PM
این روزهایی که میگذرند لحظاتی هست که من از آن ها عبور میکنم و اما آن ها از من نمیگذرند. لحظاتی هست که خودم را در نوزده بیست سالگی پیدا میکنم،روزهایی که گاهی برای فراموش کردن آدم هایش یا خاطراتش تلاش میکردم، آدم هایی که دوستشان داشتم و اما نفهمیدم چه شد که یکهو، بی هوا خط خوردند، خط خوردیم و اما این روزها گاهی دلم برایشان، شاید هم برای خاطراتی که با آن ها داشتم و حس و حال آن وقت هایم و شور و شیطنت هایم، تا حد مرگ هیجان داشتن هایم، خندیدن ها و شاد بودن های بی دلیلم و یا حتی گریه های از سر استیصال و حتی دعواهای وقت بیست سالگی تنگ میشود. گاهی با خودم فکر میکنم واقعا اینقدر زود گذشت؟
پ.ن: خیلی از دوستانم با خوندن این نوشته شاید حسی داشته باشند و براشون این حس نوستالژیک باشه. آدم وقتی احساس میکنه در داشتن یک احساس تنها نیست حس خوبی میگیره.
16/04/20