بود و نبودت!
Sunday, 5 June 2016، 12:31 PM
پل های پشت سرم را خراب نکرده ام،
تنها با زلف تو طناب زخیمی ساخته ام
تا به وقت نیاز پل عبورم باشد
از نگاهت دریایی ساخته ام تادر
ساحل امنش آرامش زندگی را تجربه کنم
از دستانت برای خودم پناهی ساخته ام
تا به وقت سقوط بگیرمشان و بالا بروم
و تو را جاودانه در قلبم حبس کرده ام تا
همیشه راه فراری نداشته باشی...
ببین با وجود نبودت خیال من تا
به کجاها پرکشیده است...
حال تصور کن بودنت با زندگیِ من
چه خواهد کرد اگر آغوشت را
به زندگیم کمی بگشایی...
16/06/05