نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

مهتابی نیم سوز

Tuesday, 13 December 2016، 06:44 AM

یه موقعای هست یه اتفاقاتی برات میوفته که شاید از دید بقیه چندان اهمیتی هم نداشته باشه اما اینقد ذهنت رو درگیر میکنن و اینقدر رو مخت میره این اتفاق که حس میکنی گنگ شدی و هیچ حرفی نمیتونی با کسی بزنی.میشینی با خودت حلش کنی یهویی هنگ میکنی.مثل اون مهتابی نیمسوزی که هر ازگاهی روشن خاموش میشه تا تهش بسوزه هی با خودت کلنجار میری و دقیقا یه لحظه بیخیال همه چی میشی و یه لحظه میبینی نمیتونی بیخیال هیچی بشی ...

تهش مثل همون مهتابیه میشی و یهویی همه ذهنت تاریک میشه و دیگه به طور کلی هنگ می کنی ...

اینجور موقعا حس وحالت خیلی عجیب غریب میشه.حتی توان توصیفشم نداری چون حس می کنی توصیف کردنش شاید فقط ذهنت رو درگیرتر کنه اما با تمام وجود دوست داری این لحظه ها تموم بشن و باز مهتابی ذهنت روشن باشه.شایدم باید عوضش کرد گاهی ...


فاطمه

موافقین ۰ مخالفین ۰ 16/12/13
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی