عشق
هر رسیدنی تاوانی دارد، یکی غرورش را میگذارد بر سر رسیدن به مقصدش، یکی عمرش، یکی تمام دارایی های مادیش را و دیگری هم هر آن چه که در زندگی دارد را گاهی حاضر است بگذارد تا به خواسته اش برسد... خواسته ای که که گاهی شاید حتی ارزشش را آنقدرها هم نداشته باشد، اما هرچه هست عشق ارزشش را دارد که همه چیزت را از تو برای یک بارهم که شده بگیرد و اما به تو یک زندگی جدید و زیباتر هدیه بدهد، درست مثل همان کسی که حاضر است برای سلامتیش همه چیزش را بدهد، گاه عشق همانقدر عزیز، مقدس، زیباست و همانقدر عمیق میسوزاندت تا به مقصد برساندت... میشوی شمعی به دور پروانه ات در حالی که از این فنا شدن و سوختن لذت میبری... عشق عجیب ترین چیزیست که در دنیا به هیچ چیز هم شاید مانندش نتوان کرد... اما وصالش، رسیدن تهش به اوج زیباست، چنان رقصی که در میان آسمان و زمین زیباست...