نسوزانش!
همیشه همه چیز آنطور که میخواهی نمیشود، همیشه همه چیز بر وفق مرادت پیش نمیرود... این ها را کسی عمیق میفهمد که یک بار تا ته چیزی را رفته باشد، ته عشق، ته احساسات، ته کار کردن، ته درس خواندن...فرق نمیکند که ته چه چیزی، مهم آن است که یک بار تا آخرش را رفته باشد و اما نرسیده باشد، یک بار از عمق وجودش خواسته باشد، یک بار با تمام وجود تلاش کرده باشد و اما نشده باشد، به بن بست رسیده باشد و اخ از این بن بستی که میشود یک انتها که کمتر کسی درکش میکند، و اما جوری درکش کرده ای که حس میکنی زندگیت ته گرفته و تا سوختنت چیزی باقی نمانده...اما آدم ها با هم فرق میکنند، فرق آدمی که بلند میشود، و خودش را برمیدارد و نمیگذارد که آتش بگیرد، با آدمی که زندگی و فرصت هایش را میسوزاند در همین است، یکی تهدید انتها را به بازی میگیرد و فرصت گیری میکند و یکی هم همین میشود ته زندگیش ... تا تو از کدام دست آدم ها باشی!