هرگز عادت نمیکنم
یک تئوری هست که آدم به همه چیز عادت میکند، به هرچیزی، به هر آدم دیگری، هر شرایطی در زندگی، اما آن که به هرچیزی قانع بشود داستان را متفاوت میکند. کسی که به کم قانع بشود، تمام تلاشش میشود آن که دست از تلاش بکشد، و خودش را با شرایط وفق بدهد، نه سختی و نه نگرانی و نه ناراحتی... اما راستش آن که نتواند به کم قانع بشود، آن که برای رسیدن به تک تک رویاهایش حاضر بشود زمان صرف کند یعنی برگ برنده برای کشف آن چه که تا به حال خواسته اما نداشته دارد. به گمانم آدم ها دو نوعند، آن ها که شرایط را تغییر میدهند تا خودشان را بتوانند با آن وفق دهند و آدم هایی که خورد خورد قانع میشوند و خودشان را تغییر میدهند تا عادت کنند به شرایط و این خودش از بدترین خصلت های انسانی شاید باشد. جمله معروفی بود میگفت برای داشتن آن چه که تا به حال در زندگی نداشته ای کسی باش که تا به حال نبوده ای یا جمله دیگری که میگفت، برای کشف اقیانوسهای جدید، باید شهامت ترک ساحل آرام خود را داشته باشیم.... یادمان نرود گاهی رسیدن به رویایمان به این همه تلاشش می ارزد.