لحظات به دور از آلودگی غم
Friday, 29 September 2017، 10:01 PM
میون تموم اون لحظاتی که باید شاد باشی، بخندی، وسط تموم اون خنده ها یهو یادت میوفته به یه سری گیر و گورای زندگیت، به یه دلتنگی عمیق ناشناخته، به حسی که گم شده میون تموم اون حسای خوبی که در لحظه هست . سعی میکنی شاد باشی، بخندی، بی توجهی کنی به همه چیز که البته خب گاهی نمیشه... همین که میدونی زندگی غیرقابل پیشبینی تراز فکر تو و برنامه ریزی تو هست و همین که میدونی چیزایی که از درک و حل و فصل کردن توسط تو به دور هست و از دست تو کاری برنمیاد رو باید رها کرد وهمین که بدونی یه نفر رو بالای سرت داری که تمام ثانیه های زندگیت مراقبته یه کم دلتو آروم میکنه تا لبخند لحظه هات کمتر به غصه آلوده بشن
17/09/29