محبت های به اندازه
Thursday, 30 November 2017، 09:17 PM
از باب احساسیش آن است که تو از او خوشت می آید و او از تو خوشش نمی آید، یا او از تو خوشش می آید و تو خوشت نیامده، آنقدر این وسط آن که علاقمندتر است محبت میکند، آنقدر مهربانی نثار دیگری میکند تا دلی بدست آرد، اما قاعده اش آن است که آدم ها از مورد توجه قرارگرفتن خوششان می آید، خواسته ناخواسته وارد یک بازی میشوند که کم از شطرنج ندارد و قواعد بازی جوری معمولا ورق میخورد که شخصی که این میان تمام محبتش را چون سربازانش علم کرده برای دفاع از پادشاهی قلب و دلش دست آخر طی یک حرکت کیش و مات میشود و قلعه مهرو محبتش فرو می پاشد. منطقیش آن است که دودوتا چهارتا و اگر حس کردی محبتی بیش از آن چه که یک نفر لایقش هست نثار کردی، تمامش را جمع کنیو متمرکز بشوی روی زندگی خودت و اهدافت و نثار مهربانیت همچون بارانی بر سر تمام کسانی که لایقت هستند.
17/11/30