احساسات گمشده ام...
مراقبت باید کرد از هر ان چه که تورا به زندگی پیوندت میدهد...مراقبت باید کرد از محبت و عشقی که تو را در زندگی آدم ها عزیزتر خواهد کرد. چنان که اگر روزی کسی تو را به خاطر بی مهری ترک کرد، آنقدر مهرت با وجودش عجین شده باشد، آنقدر مهربانیت در ذهنش مانده باشد که نتواند فراموشت کند و این بهترین انتقامیست که میشود از آدم های بی مهر و عاطفه این دنیای خاکی گرفت ، بی آن که حتی بتوان اسم انتقام را بر آن گذاشت. یادت باشد مهربانی و عطوفتت، صداقت و یکرنگیت، سادگیت را شاید همگان نتوانند درک کنند، شاید هیچکس نداند که چطور در دلت شکستی وقتی پشت پازدند بر تمام مهربانی هایت، شاید کسی هیچ وقت نفهمید چطورسرشار از عشق و احساس بودی و احساساتت بیخ گلویت داشت خفه ات میکرد و اما دم نزدی که نکند غرورت، عزت نفست خدشه دار شود و تنها به لبخندی اکتفا کردی یا شاید هیچ وقت کسی ندانست که چطور تصمیم به بد شدن گرفتی و اما نتوانستی، نشد و باز به خودت بازگشتی با این تفاوت که دیگر حال بی توقع ترین آدم روی زمین شده ای که بی منت، بی مزد و بی چشمداشت تنها سعی بر آن داری که به عنوان یک انسان، مهربانی و عشقت را برسر همگان بریزی و در ازایش؟ هیچ...در ازایش هیچ چیز جز یک آرامش خالی از نگرانی، ناراحتی و بغض و کینه و دشمنی نمیخواهی...آرامشی که تو را به زندگی وصلت میکند، آرامشی که تو را به کسانی که عاشقشان هستی وصلت میکند و آرامشی که به تو این اطمینان را بدهد که یک روز یکی را می یابی که عشقت را چنان باور کند ،مهربانیت چنان بر دلش نشیند وحضورت در خلوتش چنان با روح و روانش عجین شود که دیگر تنهایی مفهومی نداشته باشد...آن وقت برای خاطر تمام آن تنهایی هایی که در زندگانیت داشتی شاید دیگر خودت را سرزنش نکنی و ایمانت و باورت به عشق کامل بشود.