نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

درون خلوت ما غیر در میگنجد :))

Saturday, 10 March 2018، 09:45 PM

 دلم تنگ میشود گاهی، برای آن زمان‌هایی که عشق تمام زندگیم بود. به عشق در یک نگاه باور داشتم. نوجوانی بودم و هیجاناتی که حال به آن ها می‌خندم اما خوشحالم که رویاپردازی میکردم، خوشحالم که آن وقت ها اینقدر پرشور و هیجان بودم و از فرط احساسات بالا پایین می‌پریدم باری هرچیز ریز و درشت، چرا که باعث شد اکنون هم کودک درون فعالی داشته باشم و این بهترین بهترین هاست...اما راستش اکنون دیگر می‌دانم که تا زمانی که از تنهایی لذت کافی را نبرده‌ای، تا زمانی که دلت نخواهد پیشرفتت را و نه تنهایی محض و روزمرگی هایت را با کسی تقسیم کنی، وقت آن نشده که با کسی باشی...که اگر باشی هم از سرتنهاییست...حال دیگر میدانم که عشق یک تعهد دوطرفه است برای منافع مشترکی که باعث رشد ، آرامشو  پیشرفت طرفین رابطه می‌شود...دلی می‌دهی و دلی میگیری و این میان اما از زندگی لذتی چندبرابر می‌بری چرا که رفیق، همراه، هم تیمی خوبت را پیدا کرده‌ای که پابه پای هم در سختی‌ها، مشکلات و شادی هایتان کنارهم باشید و لذت ببرید. حال دیگرا می‌دانم که عشق خوب است، اصلا بهترین است اما تا وقتی که یار تو یار باشد  و نه بار ... 

درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد، برو که هرکه نه یار منست بار منست .سعدی


موافقین ۱ مخالفین ۰ 18/03/10
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی