شناور در لحظات حال
مفهوم واقعی زندگی به گمانم در دست همان آدم هاییست که با تمام وجود میدانند که زندگی یعنی عبور از گذشته، برنامه ریزی برای آینده و شناور شدن در لحظات جاری حال...راستش لحظات را باید همانطور که هستند پذیرفت، مگرمیشود اتفاق تلخ یا شیرینی در گذشته ات افتاده باشد و فراموشش کنی! معلوم است که نمیتوانی، اما باید لحظاتت را همانطور که هستند در لحظه بپذیری و از آن ها بگذری و بگذاریشان در تاریکخانه ذهنت بروند در پستوترین جای ذهنت بمانند. خاطرات آدمی عتیقه جات زندگیش هستند، گه گاه مثل همان چراغ موشی، چراغ علاء الدین پدربزرگ مادربزرگ همانقدر بی مصرف و غیرکاربردی و گاه حکم لاکچری ترین و لوکس ترین کالای حال حاضر را پیدا میکنند، اما گذشته اند و به حال تو تعلقی ندارند...لحظات حالت را دریاب، بگذار که درونت زندگی جاری شود، بگذر رها بشوی از هرچه از گذشته و آینده درون ذهنت بحران ساخته اند وغمگین و مضطربت کرده است...