اصرار بعضی به تباهی
یکی گفته بود که من به قسمت اعتقادی ندارم و اگر کسی به کسی نرسید حتما یکیشان کمتر تلاشی کرده ...اما راستش گاه نباید تلاش کرد، گاه باید واداد...شاید اسمش قسمت نباشد اما تصمیم درست گرفتن است به قیمت قمار نکردن عمری زندگی در تباهی...گاه آدمی اصرار می ورزد به چیزهایی که وقتی به آن میرسد ، میفهمد پوچ بوده ، سراب بوده...راستش به گمانم این داستان مشمول داستان روابط انسانی هم میشود گاهی...اگر رابطه ای به آن جا رسید که نشود، که نشد یا دلیلی پشت نشدن آن باشد که با عقل و منطق جور در می آید باید توانش را داشته باشی که دلت را راضی کنی، با احساساتت کلنجار بروی که یک عمر زندگی درون باتلاق را ارزان نفروشی به زندگی روی زمین صاف ویا حتی زندگی پر چاله خودت...تصمیم گیریش سخت است اما گاه اصرار بیهوده کردن فقط تباهی به بار می آورد و این را تنها کسی میداند که از بیرون داستان شما را تماشا میکند.