روابط محصول دنیای تکنولوژی
حس میکردم درونش پراز خشم و کینه شدهباشد...دوستی رو میگویم که از یک رابطه نافرجام با من حرف میزد. راستش این روزها زیاد روابط اینطور دیدهام، آنقدر زیاد که دیگر هروقت خبر ازدواج یا ریلیشن کسی را میشنوم فقط زیرلب میگویم عاقبتشان بخیر شود. آدمهای این روزها به گمانم تاهل را جایگزین تعقل و تعهد کردهاند. تعلقخاطرهایشان را هم با خود به رابطه میآورند و در ذهنشان به جای آب دادن به نهال رابطهشان فقط به دنبال کنکاش در دیگر روابط گذشته و حالشان و ماجراجویی هستند. اصلا آدمهای این روزها مشکلشان آن نیست که یک نفر را کم دارند ، مشکل آن است که "یک" کم است برایشان...بعد هی دایم میشنوی که دیگر کسی مشکلات را تحمل نمیکند، کسی به پای کسی نمینشیند و همه فقط دلشان میخواهد آزادانه و رها از هرقید و بندی برای مدتی هم که شده با یک نفر یک رابطه را "تحمل" کنند و بعد هم نفر بعد...آرامشی تصنعی که محصول دنیای امروز شدهاست...مشکل آدمهای امروز تنهایی نیست، که خودبینی مفرط است! هرکس انقدر خودش را میبیند و در دنیای خودش غرق میشود که اگر هم کسی به تنهاییش راه پیدا کند در پس آن یک تصنع حال برهم زن و خودخواهانه مضحکانه است! داشتم با خودم فکر میکردم که چه شد که این اتفاق افتاد؟ راستش جوابی برایش پیدا نکردم...آنقدر ناراحت بود که از روز دادگاهش که میگفت از پشت تکستهایش احساس منتقل میشد انگار ، که چه زجری محتمل شده. با خودم فکر میکردم من چه میتوانم به این دوست بگویم در حالی که هیچ تجربهای ندارم، در حالی که فقط میتوانم "همدلی" کنم. راستش دلم نمیخواست بگویم درکت میکنم، نمیخواستم بگویم میفهممت در حالی که نه میتوانستم درک کنم، نه بفهممش چرا که هرگز چنین تجربهای نداشتم اما فقط توانستم بگویم خوب میشوی...درست میشود، که مطمئنترین حرفهایی بود که میشد زد که به آن ایمان داشتم و باور داشتم که آدمی در بدترین شرایط زندگی هم که ناامید شده است این بذر "اعتیاد" به امید را داشته باشد میتواند بلند شود، بر زانوانش بایستد خودش را بتکاند و باز هم محکم و استوار رو به جلو حرکت کند...آنقدر ناراحت بود که تنها توانستم بگویم ببخشش...گفتم گذشت کن اما گذر نکن. او را ببخش تا آرام بگیری اما فراموش نکن تا از یک ریسمان دوباره گزیده نشوی....گاهی ذهن آدمی هنگ میکند، از اتفاقاتی که آدمها به دست خودشان برای هم رقم میزنند، از زیادهخواهیهایی که چه اعتمادها و باورها را بر باد میدهد...از امنیتی که بدست خود آدمها ناامنی به ارمغان میآورد...گاهی واگذرکردن نسل آدم و حوا به خودشان فقط امکانپذیر است و بس.