اینجا من در حال یادگیریم
وقتی مدام در حال یادگیری باشی، شاید بتوانی همه چیز را در زندگی جور دیگر تعبیر کنی و کمتر بابتشان ناراحتی کنی. چیزهای زیادی یاد گرفته ام طی چندماه اخیر و قطعا بیشتر و بیشتر هم یاد خواهم گرفت. اولینش درس صبوری و امیدواریست. مدعی بودم به امیدواری معتادم تا اینکه همین جایی که ایستاده ام به جایی رسیدم که برای لحظاتی حس کردم همه جا فقط تاریکیست. یاد گرفتم آدم های اینجا حساب و کتاب ندارند، میتوانی بد بشوی مثل خیلی ها و اخلاق را فراموش کنی و خودخواهانه فقط به خودت فکر کنی و منفعت خودت، میتوانی اما خوب باقی بمانی ، فاصله ات را حفظ کنی و هرجا تصادفی با آدم ها رخ داد و یا بی توجهی و یا پشت پا زدنی و ناسپاسی، نادیده بگیری و به خودت یادآوری کنی، هر آن چه تورا نکشد قوی تر میکند و خودت را بابت خودت بودن شماتت نکنی. همه چیز اینجا شدتش بیشتر است، حتی تاثیر خبرهای تکان دهنده و بد ایران هم تاثیرش بیشتر است تا آن جا که به شخصه تلگرامم را غیرفعال کردم که اخبار نخوانم. اینجا زیاد کسی حوصله حرف ها و درددل کردن ندارد، به قول دوستی ، یا بی اهمیت است برایشان، یا از وقت و حوصله ها به در است. تا یک جا تحمل میکنند یا صبوری اما از یک جایی دیگر حال و حوصله ای برای شنیدم ندارند انگار... آدم های اینجا همه دنبال یک گوش برای شنیده شدن هستند و اما کمتر آدم امنی پیدا میشود برای این امر... اینجا آدم بهتر نحوه لذت بردن از تنهایی را می آموزد و یاد میگیرد حتی چطور تنها سفر برود و اما لذت ببرد . اینجا گاه آدمی گیج میشود، نمیفهمد چطور و چگونه برخورد کند، انگار هوش هیجانی هم گاه بی کاربردترین بشود، گاه آدمی به خودش شک میکند و گمان میکند نکند مشکل از من است؟ اینجا همه چیز جور دیگرست و من همچنان دانش آموزی هستم در راه زندگی که روز به روز بیشتر یاد میگیرم.