من به خالق خود وفادارم
اعتقادم آن است که با آدم ها مهربان باش بی آن که به آن ها احتیاجی داشته باشی. هروقت توانستی کسی را دوست داشته باشی بی ان که به او احتیاجی داشته باشی، آن وقت میتوانی دم از دوست داشتن او بزنی...راستش داستان آن است، وقتی که تو فقط میتوانی صداقت و سادگیت را حفظ کنی اما نمیتوانی ظرفیت درکش را به دیگران بدهی چرا که وظیفه ات شاید نباشد...همین است که باید با فاصله از آدم ها باشی، در دورترین فاصله از آن ها قرار بدهی خودت و هرزمان کاری از تو برآید برای کسی از سر مهر و صداقتت انجام بدهی و بگذاری و بگذری...کم کم به این نتیجه خواهی رسید که رفاقت در این دنیا مرده است، اما مهم آن است که تو به پروردگار خودت وفادار باقی بمانی و در تنهایت سعی در آن کنی که به او وفادار بمانی...شاید یک روز حکمت تمام بی مهری آدم ها را متوجه بشوی، همان روزی که از تو یک انسان قوی تر ساخته شده باشد که ریشه اش چنان در زمین محکم شده است که کمتر تندبادی بتواند تکانش بدهد...