یکم مهرماه یک هزار و سیصد و نود و هفت
میگفت باید متناسب با شرایط خودت را تغییر بدهی. اما راستش بیشتر از این؟ نمیدانم دیگر چقدر باید آدمی تغییر کند که بتواند اسمش را تغییر بگذارد، اما فقط همین را میدانم که خیلی پخته تر شده ام. گاه با خودم فکر میکنم این حجم بی تفاوتی نسبت به آدم ها، نسبت به روابط، نسبت به تمام چیزهایی که یک روز همه زندگیم بود چطور و چگونه درونم شکل گرفت، اما انگار هزاران دلیل برایش دارم و هیچ دلیلی ندارم. فقط میدانم طی دوسال اخیر زندگیم آنقدر اتفاقات مختلف افتاد که تصمیمم را یکهو گرفتم که از اول مهر امسال متفاوت شوم، متفاوت رفتار کنم و یکهو با خودم فکر کردم بس است دیگر . دوسال ناراحتی، اتفاقات مزخرف پشت سرهم ، بی اعتماد شدن، بی احساس شدن و از دست دادن رفیق ها و دوستی هایی که فکر میکردم هیچ وقت تمام نشوند. جدا شدنم از محل کاری که فکر میکردم چنان تحولی در آن ایجاد خواهم کرد که بتوانم وطنم را بسازم. خروجم از کشور و روبرو شدنم با آدم های متفاوتی که روز به روز هریک به نحویی دنیای واقعی و بی رحم انسان های این دوره زمانه را توی صورتم کوباندند. و امروز یکم مهرماه نود و هفت ، بیست و سوم سپتامبر دوهزار و هجده، من تصمیم گرفته ام که بعد از دوسال تغییر کنم. دیگر هیچ چیز مهم نیست جز منی که در این دنیا تنها یکی از او هست. سعیم را خواهم کرد، تلاشم را خواهم کرد تا لااقل به خودم بار دیگر ثابت کنم که من قوی تر از آنم که تندبادی زندگیم را تکان بدهد . بار دیگر ثابت میکنم که در تنهایی چطور زندگیم را مدیریت میکنم و به هیچکس احتیاجی نخواهم داشت جز خودم. قطعا ورزش خواهم کرد بار دیگر و این بار دیگر ورزش کردن را به سادگی رها نمیکنم. قطعا باز هم مهربان خواهم ماند و انسانیت و اخلاق همچنان در زندگانیم نقش پررنگ خواهد داشت و این بار با خودم در چنان صلحی خواهم بود که دیگر نخواهم هیچ صفت خوبی از خودم را که مقبول دنیای بی اخلاق بعضی آدم های امروزی نیست را از خودم خط بزنم یا از آن ابراز نارضایتی کنم.