نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نمیدانم باران چیست

Monday, 24 September 2018، 05:50 PM

نمی دانم باران چیست 

اندوه آب های سیاه را ندیده ام که به دریا می ریزند 

عطر شبانه ی ماه را نشنیده ام

که یانیس ریتسوس 

در آتش شعر هایش می بویید

و زخم شانه ی بایرون 

که شعله کشان 

از کرانه ی استانبول می گذشت 

نمی دانم سیبری تا کجاست 

سوراخ تلخ سر انگشت فرانکو را ندیده ام 

که در قطرات خون لورکا می سوخت 

بره ی عیسا را اما دیده ام 

که از دهان تو شیر می نوشید 

برق ستاره ی ترس خورده را که از تب و تابت فرو می پاشید 

لبخندت را دیده ام 

که مرا متولد می کند 

بر کرانه ی باد ها از من 

مجسمه ای از شن می سازد 

و به آب ها فرمان پراکندن می دهد


ای شکوفه ی خاموش 

در برف آخر اسفند 

در پیراهن نازکت گرمم کن


شمس لنگرودی

پنجاه و سه ترانه عاشقانه

موافقین ۰ مخالفین ۰ 18/09/24
notenevis ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی