آیا خودت را با تمام آن چه که هستی دوست داری؟
راهیست برای پذیرش تمام و کمال خودت که باید آن را تمام و کمال طی کنی. در این مسیر خیلی ها دستت را میگیرند، خیلی ها پشت پا میزنند و خیلی ها میخواهند که تو را از مسیرت به دور کنند. راستش، فکر میکنم برگ برنده دست همان هاییست که بی توجه به همگان سعی میکنند با خودشان در صلح و آشتی باشند. شبیه به کودکی که گوشه ای مشغول اسباب بازیش، فارغ از دنیای پیرامونش، دارد لذت میبرد از همه چیز. باید خودت را باور داشته باشی، با تمام عیب ها، با تمام خوبی ها، با تمام همانی که هستی، که اگر در پذیرش خودت موفق و سربلند بیرون آمدی، قطعا میتوانی بهتر خودت را بشناسی و برای روز به روز بهتر شدنت تلاش کنی. آدمی گاه فراموش میکند، میخواهد دست دیگری را بگیرد و از او بخواهد تا با پذیرفتنش، به او قدرت بدهد، فارغ از آن که آب در کوزه و تشنه لبان میگردد. گاه لازم است رها کنی دیگران را و فقط یک سوال از خود بپرسی، و آن هم این است که آیا خودت را با تمام آن چه که هستی دوست داری؟