نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۵۴ مطلب در ژانویه ۲۰۱۶ ثبت شده است

گفتم تمام کن، هرچه هست و نیست را بردار و پشت سرت را هم نگاه نکن و یک بار برای همیشه ریشه این ناراحتی که روز و شب هایت را غمگین کرده از هستی ساقط کن.داشتم برایش میگفتم که رابطه مسموم مثل غده سرطانی می ماند و روز به روز بیشتر تو را از پا در می آورد، اما هیچی نمیگفت. راستش خودم هم میدانستم که در بازی احساس آدم‌ها، گم شدن میان مرزهای عشق و نفرت ، مثل راه رفتن رو بند میان زمین و آسمان است، خودم هم میدانستم که نباید نسخه بپیچم برای کسی ، خودم هم میدانستم که این حرفی که میزنم تاوان دارد ، برای نفری که لحظه هایش را، تنهاییش را با کسی قسمت کرده، لحظاتی که من هیچ کدامشان را نبوده ام ، خبر ندارم ...داشتم فکر میکردم، شاید هم مسموم نبود، شاید هم مسموم نشده، شاید هم همه چیز خوب باشد و در غم و اندوه و نگرانی به من پناه آورده، یک لحظه ساکت شدم، دیگر سعی کردم هیچ چیزی نگویم، فقط خواستم بشنوم، فقط خواستم ببینم ودم نزنم. گاهی شنونده بودن بهتر است، لازم نیست نسخه پیچی کرد، شاید نظر شخصیم را گفتم اما یادم نرفت تهش اضافه کنم که این نظر من است تا شاید یکی را در اوج استیصال، غمگین تر نکنم و بگذارم دل سیری از غصه هایش بگوید تا بعد بتواند بهتر تصمیم بگیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 04 January 16 ، 05:55
notenevis ...

باور آن که همیشه داستانی وجود دارد که هرچقدر هم که پستی و بلندی داشته باشد اما انتهایی دارد شیرین کارهر کسی نیست. خیلی باید آدم قوی و محکمی باشی که هربار دربازی الاکلنگ تو با زندگی، زندگیت اوج گرفت و بالا گرفت و تورا پایین گود گذاشت، قدرت به خرج بدهی، خودت را بالا بکشی و سختی ها و ناملایمتی ها را آن پایین نگه داری. همین است که به قول دوستی برند شده این حرفم که،  همیشه آخر داستان خوب است و اگر اکنون خوب نیست باور داشته باش که هنوز به آخرش نرسیده ای... شاید خیالات باشد، شاید رویایی به نظر آید، اما هرچه هست اعتقاد و باور داشتن هرچیز با تمام وجود ضامن محقق شدنش است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 02 January 16 ، 20:28
notenevis ...

هر دلی ظرفیتی دارد، هرچقدر هم آدمی صبور باشد، هرچقدر هم که در دلش دریایی باشد بزرگ، صبور و بی انتها تهش یک جا، این دریا کرانه ای دارد که به ساحلی میرسد که اگر امن نباشد آدمی را زده میکند از دریادلیش... آن وقت است که صبرش سرریز میشود دلش را برمیدارد و میرود و  به نبودنش اکتفا میکند تا شاید بودنش قدر دانسته شود.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 02 January 16 ، 18:06
notenevis ...

می‌شود لبخند گرمی زد و روزهای سرد را با آفتاب نگاهت گرم کرد، می‌شود از مناظر پشت چشمانت، قابی ساخت و آن را بر لوح قلبت جاودانه کرد. اما اجازه نداد که رویاهایت فراموش بشوند، همچون خوابی درپیچ شلوغی‌های یک شهر دراندشت،  اجازه نداد که مهربانیت ، لبخندت، عشقت فراموشت بشود. زندگی یعنی همین‌ها، یعنی لبخندی که از سر عادت نباشد، یعنی متفاوت بودن لحظه ها و من فکر می‌کنم که این روزها شاید خوشبخت‌ترین دختر روی زمین باشم که تلاش می‌کنم هنوز میان این همه شلوغی، این همه سختی، باز در ذهنم دوباره و دوباره از رویاهایم بگویم، تکرار کنم، نام کوچک کسانی که دوستشان دارم را هجی کنم و  از عشق بی‌پایانم به این زندگی، از تلاشم برای بهتر زیستن، از رها شدن از همه آن چیزهایی که مرا در زندگی آزار می‌دهند، از خندیدن‌های عمیق از ته دل گه گداریم بگویم...



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 02 January 16 ، 05:37
notenevis ...