روزى براى دخترم خواهم نوشت که براى مستقل بودن باید آنقدر قوى، قدرتمند و ثروتمند باشى از هر لحاظ تا کسى نتواند تو را خم کند! آنقدر با اعتماد بنفس ظاهر شوى که هیچکس نتواند از تو در ذهنش موجودى ضعیف یا نیازمند متصور شود و آنقدر با احساس زندگى کنى که هیچکس نتواند منابع عشقت از کائنات را از تو دریغ بدارد ، آنقدر ماجراجو باشى که براى راضى کردن خودت و آرام کردن امواج خروشان دهنت خطر کنى و سفرها کنى و آنقدر جسور باشى که برسر تک تک سهم و خواسته ها و رویاهایت در زندگى ایستادگى کنى و هرروزت را متفاوت از روز قبل کنى. روزى به او یاد میدهم که عشق بدست آوردنیست، آن هم نه از یک شخص خاص که از تمام طبیعت، خانواده، رفیقانت، خدایت و عشق زمینى ات میتوانى دریافتش کنى اگر بخواهى. روزى به او باد خواهم داد که انسان بودن چیزى فراى جنسیت است و رضایت او از زندگى نه وابسته به شانس اوست و نه عاملى فرازمینى که کاملا به تلاش او و میزان جاه طلبی و عطش او براى گرفتن سهمش از زندگى بر میگردد. روزى به او خواهم گفت که درخت زندگیش اگر خوب در زمین ریشه داشته باشد، اگر از آن خوب مراقبت کرده باشد چنان میوه خواهد داد و چنان اورا سرافراز عالم خواهد کرد که دیگراز هیچ طوفانى نهراسد.