نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۲۵ مطلب در ژوئن ۲۰۱۷ ثبت شده است

روزى براى دخترم خواهم نوشت که براى مستقل بودن باید آنقدر قوى، قدرتمند و ثروتمند باشى از هر لحاظ تا کسى نتواند تو را خم کند! آنقدر با اعتماد بنفس ظاهر شوى که هیچکس نتواند از تو در ذهنش موجودى ضعیف یا نیازمند متصور شود و آنقدر با احساس زندگى کنى که هیچکس نتواند منابع عشقت از کائنات را از تو دریغ بدارد ، آنقدر ماجراجو باشى که براى راضى کردن خودت و آرام کردن امواج خروشان دهنت خطر کنى و سفرها کنى و آنقدر جسور باشى که برسر تک تک سهم و خواسته ها و رویاهایت در زندگى ایستادگى کنى و هرروزت را متفاوت از روز قبل کنى. روزى به او یاد میدهم که عشق بدست آوردنیست، آن هم نه از یک شخص خاص که از تمام طبیعت، خانواده، رفیقانت، خدایت و عشق زمینى ات میتوانى دریافتش کنى اگر بخواهى. روزى به او باد خواهم داد که انسان بودن چیزى فراى جنسیت است و رضایت او از زندگى نه وابسته به شانس اوست و نه عاملى فرازمینى که کاملا به تلاش او و میزان جاه طلبی و عطش او براى گرفتن سهمش از زندگى بر میگردد. روزى به او خواهم گفت که درخت زندگیش اگر خوب در زمین ریشه داشته باشد، اگر از آن خوب مراقبت کرده باشد چنان میوه خواهد داد و چنان اورا سرافراز عالم خواهد کرد که دیگراز هیچ طوفانى نهراسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 June 17 ، 14:07
notenevis ...

مفهوم خوشبختی برای آدما با گذر زمان تغییر میکنه! یادم هست بچه بودم روزایی که اردو داشتیم و میتونستیم با خودمون تنقلاتی مثل پفک و لواشک ببریم و یه روز رو فقط با دوستامون شاد باشیم احساس خوشبختی میکردیم، یا یک روز که به خاطر بارندگی و برف مدارس تعطیل میشد. بزرگتر که شدیم هرروز خوشبختی و شادی رو در یه چیزی پیدا کردیم تا اونجا که گاهی معنی خوشبختی و شادی رو حتی گمش کردیم، گاهی هرچقدر دنبالش گشتیم پیدا نشد و خودمون هم نفهمیدیم دنبال چی هستیم واقعا... کم کم فهمیدیم خوشبختی واقعی از آن همون دوران کودکی بود که هنوز گرفتار تضاد تناقضات درونی خودمون  و جامعه نشده بودیم، هز اونقدر جسور بودیم که تو چشمای آدما نگاه کنیم و یه جوری راست بگیم که انگار دروغی از ازل روی زمین نبوده و از هیچ چیز نترسیم... خوشبختی همون طفل درونمون بود که با خودمون بزرگ نشد و اگر الان که بزرگ شدیم درونمون پرورشش ندیم نه خبری از آرامش هست و نه از شادی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 June 17 ، 08:16
notenevis ...

یک روز که چشمت را باز میکنی و میفهمی که عاشق شده ای، عجیب ترین های ممکن برایت اتفاق می افتد. از همان روز دیگر تو، همان خود قبلیت نیست. مثل کرمی که از پیله اش بیرون آمده باشد و پروانه ای زیبا شده باشد، لطیف میشوی، بالت را به روی عشق و سرسبزیش می گشایی و بال میزنی ... مهربان تر، شاداب تر میشوی و دلت میخواهد بر قله خوشبختی بایستی و به همه بگویی که چه خوشبختی... اما امان از همان روز که بدانی بزرگترین، بدترین، عمیق ترین رنج ها را همان کسی به تو وارد میکند که به گمانت عزیزترین فرد زندگیت هست...گاهی آنقدر عمیق است رنجش که دلت میخواهد سربه لاک خودت فرو ببری، بیرون نیایی از غار تنهاییت و با خودت فکر کنی که هیچ وقت نه عشقی بود و نه عاشقی و نه معشوقی...همیشه همینطور بوده و هست، دلاویزترین عشق ها هم که باشد گاهی انزجار و غم درونش چادر میزند، سوتفاهم ها را زیاد میکند  ومثل تار عنکبوتی میشود جار و جنجال ها که به پای هردو طرف میپیچ و با هرقدم بیشتر فرو میبردشان...گاهی باید فرار کرد، باید سکوت کرد، باید تنها ماند، باید با خود خلوت کرد، تمام خاطرات خوب را مرور کرد و تمام لبخندهایش را در ذهنت تجسم کرد تا بدانی که چقدر عاشقش هستی، بدانی که چقدر دوستش داری، بدانی که او تنها کسیست که یک لبخندش کافیست تا تو به زندگیت بازگردی وبدانی که حجم خوبی ها آنقدر زیاد است که اشک هایت پیششان هیچ باشد. عشق است دیگر، هم میسوزاند، و هم شادی می بخشد، توامان زمستان دارد و اما بهار هم دارد و اما بهارش آنقدر شکوفه  وثمره و زیبایی دارد که زمستانش را به هیچ میگیری و تنها از سرمای اولین برف زمستانی عشقتان و شب یلدایش لذت میبری...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 June 17 ، 09:31
notenevis ...

باید به زوجهای تازه ازدواج کرده یاد بدهند هیچکس در دنیا بیشتر از همسرشان، آنها را دلخور و حتی منزجز نخواهد کرد. چون احتمالا زیادی به هم امید می بندند و توقع شان از همدیگر، بیش از مقداری است که از هر انسانی بر می آید.

تنها راهی که زندگی مشترک می تواند موفق باشد این است که هیچ توقعی از آن نداشته باشیم. که زوج ها پی ببرند با وجود آنکه نیتی جز خوشبختی هم ندارند ولی گاهی باعث اذیت همدیگر می شوند. چون هر آدم از تربیت و مرام متفاوتی برخوردار است.

اصلا تصور اینکه دو انسان با سرنوشت و تربیت متفاوت، بتوانند اغلب ساعات روزشان را برای همیشه با هم بگذرانند به خودی خود کارخانه بحران سازی است.

ازدواج ما را مجبور می کند همزمان دو دوست خوب باشیم. شریک جنسی دلخواه همدیگر باشیم. مدیر خانواده، آشپز، نگهبان، راننده، خدمتکار و همسفر باشیم … غیرطبیعی است اگر فکر کنیم  برای همه این نقش ها و حرفه ها، آماده ایم.

پذیرش مشکلات و ضعف ها باعث می شود به این نتیجه نرسیم که ازدواج ما اشتباه بوده است. برعکس، به این درک برسیم که همه تلاطم های زندگی مشترک بین دو انسان، بخشی از یک عشقِ ماندگار است.


منبع:http://marde-rooz.com/66522/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 June 17 ، 09:19
notenevis ...

هوشم نه موافقان و خویشان بردند
این کج کلهان مو پریشان بردند
گویند چرا تو دل بدیشان دادی
والله که من ندادم ایشان بردند
 (ابوسعید ابوالخیر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 June 17 ، 17:30
notenevis ...