نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

نوت نویس

جایی برای خالی کردن آن چه در ذهنم می گذرد ...

۱۴۸۲ مطلب توسط «notenevis ...» ثبت شده است

برای خواب معصومانه ی عشق

کمک کن بستری از گل بسازیم

برای کوچ شب هنگام وحشت

 کمک کن با تن هم پل بسازیم

کمک سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم

کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما، پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر،

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نست

تو را میشناسم ای شبگرد عاشق

تو با اسم شب من آشنایی

از اندوه تو و چشم تو پیداست که از  ایل و تبار عاشقایی

تو را میشناسم ای سر در گریبون غریبگی نکن با هق هق من

تن شکستتو بسپر به دست نوازش های دست  عاشق من

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین منو تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

 

به دنبال کدوم حرف و کلامی؟

سکوتت گفتنه تموم حرفاس

تو را از تپش قلبت شناختم

تو قلبت قلب عاشق های دنیاس

تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه منو به جشن نور و آینه بردی

چرا از سایه های شب بترسم

تو خورشیدو به دست من سپردی

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

 بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشفای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

کمک کن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن

کمک کن تا کبوتر های خسته رو یخ بستگی شاخه نمیرن

کمک کن از مسافر های عاشق سراغ مهربونی رو بگیری

کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم

بذار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره ی شب تو با من

بذار بین من و تو دستای ما پلی باشد واسه از خود گذشتن

کسی به فکر مریم های پرپر

کسی تو فکر کوچ کفترا نیس

به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیس

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 July 15 ، 07:54
notenevis ...

ﺁﻥﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺧُـﻨـﯿـﺎﮔﺮ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽﺳﺖ

ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺎﮐﻠﯽ ﺷﺎﺩ

ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ

ﻫﺰﺍﺭ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ

ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻣﻦ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﺁﻥﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺩﻝ ﺍﻧﺪُﻩ ﮔﯿﻦ ﺷﺒﯽ ﺳﺖ

ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﺪ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﻫﺰﺍﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﻡ ِ ﺗﻮﺳﺖ

ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ

ﺩﺭ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﻣﻦ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ


در سالروز درگذشت احمد شاملو

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 July 15 ، 11:18
notenevis ...

از آن وقت هایی که رضایت را در چشم عزیزترین هایت،  پدر و مادر میبینی، در تعاریفشان یکهو ناغافل از تو تمجید میکنند، یک شادی می نشیند زیر پوستت، هلال ماهی روی لبانت می نشیند و چشمانت برقی میزند که رسالتت را انجام داده ای و شاید که توانسته باشی اندکی از زحماتشان را نیمچه پاسخی دادده باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 July 15 ، 19:05
notenevis ...

عشق ورزیدن کار هر انسانی نیست. مهربان بودن از هر آدمی بر نمی آید، اصلا احساسات همه آدم ها آنقدر رقیق نیست که زود به جوش آید. نمیشود کسی را دوست داشت و آن وقت در ازایش عشقی برابر با رفتارهای خودت بگیری، بعضی دوست داشتن را جور دیگری تعریف میکنند، تعابیر است که متفاوت است. تنها کاریست که از تو می آید و آن هم این است که از هر آدمی همانقدری در خودت ایجاد توقع کنی که بدانی از پسش بر می آید تا آن وقت یکی رنجور نماند و یکی گیج و سردرگم پراز تناقضی از مهرو محبت بیشمار.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 July 15 ، 18:46
notenevis ...

شرط دل دادن دل گرفتن است وگرنه یکی بی دل میشود و آن یکی دو دل و این خودش کلی جهنم است. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 July 15 ، 17:05
notenevis ...

"چرا ازدواج نکردی؟ " سهراب دو ور لب ها را پایین داد:" پیش نیامد، اول ها فکر می کردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسایل مثلا خیلی مهم تفاهم داشته باشم. دیر فهمیدم که تفاهمی مهم تر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه این ها با هم بخندیم."

" عادت می کنیم __ زویا پیرزاد __ نشر مرکز "

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ 23 July 15 ، 05:09
notenevis ...

وقتی دلت میگیره فال حافظ میگیری و عجیب فالت به دلت میشینه اونجا که میگه :

در اندرونِ منِ خسته‌دل ندانم کیست که من خموشم و او در فَغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد، کجایی ای مطرب؟ بنال، هان! که از این پرده کار ما به نواست
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 22 July 15 ، 21:11
notenevis ...

وقتی آدمی باشی که به امید اعتیاد داشته باشی، یا شاید بهتر باشد اینطور بگویم که وقتی آدمی باشی که همیشه از امیدوار بودنت هم لذت برده باشی و حتی وقت‌های که در اوج ناامیدی بوده‌ای، حتی وقت‌هایی که تنهاترین آدم روی زمین شده‌ای باز هم یک اشتیاق لطیف بدود زیر پوستت که خدایی هست آن بالا که مراقبت هست، که حواسش به تو هست حتی اگر حواست به او نباشد، و وقتی که بیشتر روزهایت چشمت را که صبح باز میکنی سرت را بالا بگیری و به خدایت بگویی مراقبم باش، کمی آرامش هم به زندگیت تزریق می‌شود. حتی اگر سردرگم ترین، بلاتکلیف‌ترین، گیج ترین آدم روی زمین شده باشی( که این روزها شده‌ام) و حتی اگر با برگشت به عقب و نگاه به پشت سرت و سه سال قبلی که به طور قطع به یقین بدترین روزها و سال‌های عمرت بوده‌اند، هی با خودت تکرار کنی که چرا نود و چهار هم اینطور شده است، باز هم خودت را نمی‌بازی، قوی باقی می‌مانی، استوار و محکم خودت را از چاله‌های روزمرگی میکشی بیرون،سعی میکنی  مثل همیشه دختر تنهای مستقلی باشی که خودش از پس زندگیش برمی ‌آید. راستش تمام تلاشم آن است که در سی سالگی بتوانم با افتخار سرم را بالا بگیرم و بگویم خوب بود، خوش گذشت تا بدین جای مسیر. هنوز نزدیک به پنج سال وقت دارم. آدمی کمالگرا، ایده آیده آل گرا، خیال پردازی مثل من تمام رویاهایش و آرزوهایش زا با تمام وجود باور دارد و برای رسیدن به تک تک آرزوهایش تمام تلاشش را می‌کند. همین.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 22 July 15 ، 06:23
notenevis ...

داشتم با خودم فکر میکردم، شعر میخواندم و رادیو ذهن شعرهای زیبا را به خاطرم می‌اورد، یکهو همین میان این قسمت از شعری درون ذهنم هی تکان تکان خورد :"اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی." تیتر پست قبلی را هم همینطور گذاشتم. شعر کاملش هم این است:

تـــو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی

اندوه بزرگی است زمانی که نبـاشی


آه از نفـس پاک تـو و صبح نشابـور

از چشـم تو و حجـره ی فیروزه تراشی


پلکـی بزن ای مخزن اسرار ، که هـربار

فیـروزه و یاقوت به آفـاق بپـاشی 


ای باد سبک سار ! مـرا بگذر و بگذار

هـشدار که آرامش ما را نخـراشی !


هــرگز به تو دستم نرسد ماهِ بلندم

اندوه بزرگی است ! چه باشی ... چه نباشی


شاعـــر : علیرضا بدیع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ 22 July 15 ، 06:12
notenevis ...

اگر زنی را برای همیشه رها کنی
تا مدت ها بسیار غمگین است
اما اگر گاهی 
فقط گاهی تنهایش بگذاری 
هزار بار می میرد

در دنیای زن ها
اینکه باشی و نباشی
اینکه کم باشی
بزرگ ترین جنایت است ...

" " حسنا میرصنم "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 July 15 ، 06:09
notenevis ...