حکایت خیلی ازماها
Thursday, 23 July 2015، 05:09 AM
"چرا ازدواج نکردی؟ " سهراب دو ور لب ها را پایین داد:" پیش نیامد، اول ها فکر می کردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسایل مثلا خیلی مهم تفاهم داشته باشم. دیر فهمیدم که تفاهمی مهم تر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه این ها با هم بخندیم."
" عادت می کنیم __ زویا پیرزاد __ نشر مرکز "
15/07/23